قرآن و اهل بيت رمزماندگاري
تنها راه نجات بشریت، عمل به آموزه‌های قرآن با تفسیر اهل بیت سلام الله علیهم می‌باشد

در اسلام، میزان برتری انسان‌ها نسبت به یکدیگر اعم از زن و مرد، به تقوا است؛ مرد و زن بر اثر عبودیت خدای متعال و انجام تکالیفی که بر عهده آنان است، به طور مساوی و یکسان به کمال می‌رسند: (وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ نَقِيراً؛ و هم چنين كسانى كه عمل صالح به جا آورند و با ايمان باشند اعم از مرد و زن آنها وارد بهشت خواهند شد و كمترين ستمى به آنها نمى‏شود). بنابراین ادعای زن ستیزی قرآن کریم با آیات فراوانی که ارزش انسانی زنان و حقوق اجتماعی آنها را بیان می‌کند، ادعای درستی نمی‌باشد.

بنابراین در نظام حقوقی اسلام بویژه قوانین مربوط به زنان و خانواده، تفاوت‌های حقوقی برمبنای عدالت و متناسب با ویژگی‌های طبیعی زن و مرد وضع شده و بدیهی است همیشه برابری و تساوی ملاک عدالت نیست؛ با اینحال زنان در هندسه نظام اسلامی از حقوق سیاسی-اجتماعی برخوردارند و منابع فقهی و تاریخ گواه این حقیقت است و مدل سکولار حقوق زنان نه تنها نتوانسته تاکنون هیچ نمونه موفقی ارائه دهد، بلکه آسیب‌ها و چالش‌های فراوانی پیش روی زنان و خانواده قرار داده است.


موضوعات مرتبط: قرآن کتاب هدایتگر، کارآمد و تغییر ناپذیر، انسان شناسی راهی برای خداشناسی
ادامه مطلب
[ پنجشنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۹۸ ] [ ] [ فرج اله عباسی ] [ ]

چکیده

خداوند متعال نعمت هدایت به همه ارزانی داشته است و کسی که به سمت هدایت نیاید، خودش مرز و جدایی را انتخاب می‌کند و این عین عدالت است که قرآن کریم میان افراد خوب و بد تفاوت قائل است و سیره همه عقلا نیز بر این پایه استوار است که بین انسان‌های خوب و بد باید تفاوت قائل شد و هیچ کسی امروزه نمی‌پذیرد که باید به دزد و درستکار، به قاتل و مظلوم، به کارمندان وظیفه شناس و رشوه خوار و ... به یک چشم نگاه شود؛ البته در اصل انسانیت همه برابرند و قرآن نیز همه را در این مسیر یکی دانسته است و تفاوت‌ها براساس مسیری است که انسان‌ها انتخاب می‌کنند.



موضوعات مرتبط: قرآن کتاب هدایتگر، کارآمد و تغییر ناپذیر، انسان شناسی راهی برای خداشناسی، مسائل اجتماعی
ادامه مطلب
[ یکشنبه بیست و سوم دی ۱۳۹۷ ] [ ] [ فرج اله عباسی ] [ ]

آفرینش برای تكامل

درباره هدف آفرینش در آیات قرآن، بیانات مختلفی آمده كه در حقیقت هر كدام به یكی از ابعاد این هدف اشاره دارد از جمله می‎گوید:

«من جن و انس را نیافریدم، مگر این كه مرا پرستش كنند»[1]

یعنی در مكتب بندگی و عبادت تكامل یابند و به عالی‎ترین مقام انسانیت برسند.

در جای دیگر می‎خوانیم:

«آن خدایی كه مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید كه كدامتان بهتر عمل می‎كنید.[2]

و باز می‎فرماید:

«برای پذیرش رحمت،‌رحمتی آمیخته با هدایت و قدرت تصمیم‎گیری، مردم را آفرید.»[3]

و همه این خطوط به یك نقطه منتهی می‎شود و آن، پرورش، هدایت، پیشرفت و تكامل انسان‎هاست كه هدف نهایی آفرینش محسوب می‎شود، هدفی كه بازگشتش به خود انسان است نه خدا، زیرا خداوند وجودی بی‎نهایت از تمام جهات است و چنین وجودی كمبودی ندارد تا بخواهد با آفرینش خلق، آن را برطرف سازد. بی‎توجهی به هدف نهایی از آفرینش سبب گشته برخی همانند سایت افشاء تصور كنند كه آیه 56 سوره ذاریات كه می‎گوید: من جن و انس را برای پرستش آفریدم با آیه 179 سوره اعراف در تناقض است كه می‎گوید:‌به یقین گروهی را از جن و انس برای دوزخ آفریدیم.

مفسران در حل ظاهری این تناقض می‎نویسند:

اگر آیات قرآن را كنار هم قرار داده و از سطحی‎نگری پرهیز كنیم پاسخ این اشكال روشن می‎شود، زیرا وارد دوزخ شدن جن و انس یك هدف نیست،‌بلكه بعد از آمدن نشانه‎های هدایت، اگر كسی برخلاف آن مسیر حركت كرد گرفتار عذاب الهی خواهد شد برخلاف بندگی كه هدف اصلی برای رسیدن به تكامل است و بهترین دلیل برای هدف نبودن ورود به دوزخ، صفاتی است كه برای گروه اهل جهنم و بهشت در همین آیات می‎خوانیم و نشان می‎دهد كه كارهای خودشان سرچشمه این گروه‎بندی می‎باشد و این صفات چنین ترسیم شده است:

«آنها دل‎هایی دارند كه با آن اندیشه نمی‎كنند،‌چشمانی دارند كه با آن نمی‎بینند و گوش‎هایی دارند كه با آن نمی‎شنوند، آنها هم چون چارپایان و بلكه گمراه‎ترند، اینان غافلانند. و برای خدا نام‎های نیكی است،‌خدا را با آنها بخوانید و آنها را كه در نام‎های خدا دست‎برد می‎زنند،‌رها سازید، آنان به زودی سزای كارهای خویش را خواهند دید و از آنها كه آفریدیم گروهی به حق هدایت می‎كنند و به حق اجرای عدالت می‎نمایند.»[4]

از این آیات به روشنی استفاده می‎شود اگر هدف از آفرینش جن و انس، دوزخ بود چگونه گروهی از آنها به سوی حق رفته و دیگران را نیز راهنمایی كرده و عدالت را اجرا می‎كنند و به تعبیر دیگر خداوند طبق صریح آیات مختلف قرآن، همه را پاك آفریده و اسباب سعادت و تكامل را در اختیار همگی گذاشته است ولی گروهی با اعمال خویش خود را نامزد دوزخ كرده و سرانجام شوم و تاریك را اختیار كردند و گروهی با كارهای شایسته، خود را نامزد بهشت می‎سازند و عاقبت كارشان خوش‎بختی و سعادت است.[5]

آری عالم هستی دانشگاهی است برای تكامل بشریت در زمینه علم، پرورش‎گاهی است از نظر تربیتی برای تهذیب نفس،‌تجارت خانه‎ای است برای كسب درامدهای معنوی و سرزمین زراعت پرباری است برای پرورش انواع محصولات، ‌برای همین قرآن كریم از یك سو به اصل داشتن هدف آفرینش اشاره دارد و از سویی این هدف را به طور مشخص بیان می‎كند و لذا در آیاتی برای اثبات هدف‎دار بودن می‎گوید:

«آیا انسان گمان میكند كه مبهم و مهمل آفریده شده و بیهوده رها میشود.»

و

«آیا چنین پنداشتند كه ما بیهوده شما را آفریدیم و به سوی ما بازگشت نمیكنید.»[6]

و سپس این هدف را توضیح می‎دهد كه بندگی خدا و رسیدن به تكامل راز آفرینش است. آنجا كه می‎فرماید:

«من جن و انس را نیافریدم مگر برای پرستش»

بنابراین هیچ تناقضی بین آیات آفرینش وجود ندارد چرا كه اصل آفرینش برای تكامل بشریت بوده، ولی هر كس حقیقت را قبول نكند گرفتار عذاب الهی می‎شود كه این هم در كنار اهداف اصلی آفرینش لحاظ شده است نه این كه از اول خداوند عدّه‎ای را برای دوزخ بیافریند و لذا در همین آیه 179 سوره اعراف پنج خصوصیت برای اهل دوزخ شمرده است:

قلبی نفهم، چشم ظاهربین، گوش ناشنوای حقیقت، همانند چارپایان كه به فكر تعالی روح نیستند، غفلت.[7]

از سوی دیگر آیات فراوانی وجود دارد كه می‎رساند خلقت بشر برای دوزخ نبود، بلكه اهل دوزخ خود به بیراهه رفته و نتیجه كج راه رفتنشان را می‎بینند چرا كه خداوند انگیز بعثت پیامبران را چنین ترسیم می‎كنند:

«ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای اینكه به فرمان خدا از وی اطاعت شود...»‌

و

«ما این آیات را به صورتهای گوناگون برای آنان بیان كردیم تا متذكر شوند، ولی بیشتر مردم از هر كاری جز انكار و كفر ابا دارند.»

و

«ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم به آنها كتاب و میزان نازل كردیم تا مردم قیام به عدالت كنند.» و....[8]

همه‌ این آیات بیانگر این است كه خداوند برای دوزخی كردن، كسی را نیافریده، بلكه این انسان‎ها هستند كه با بیراهه رفتن، خود را گرفتار عذاب می‎كنند.[9] و چنان راه‎های سعادت را بر خود می‎بندند كه گویا برای رفتن به دوزخ آفریده شده‎اند زیرا چاره دیگری نمانده است.

= = = = =

پي نوشت ها:

[1] . ذاریات / 56.

[2] . ملك / 2.

[3] . هود / 119.

[4] . ر. ك: اعراف / 181 ـ 179.

[5] . مكارم شیرازی، ناصر؛ نمونه، تهران،‌دارالكتب الاسلامیه، ج 7، ص 20.

[6] . ر. ك: قیامت / 36 و مؤمنون / 115.

[7] . طیب،‌عبدالحسین،‌اطیب البیان فی تفسیر القرآن،‌تهران،‌اسلام ، ج 6،‌ص 35 .

[8] . نساء / 64، فرقان / 50، حدید / 25 و...

[9] . طبرسی،‌فضل؛ مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، ج 6،‌ص 772 و تفسیر هدایت، ترجمه: گروهی از مترجمان، مشهد، آستان قدس، ج 3، ص 424. و ر. ك: اعراف / 183 ـ 179.


موضوعات مرتبط: انسان شناسی راهی برای خداشناسی، جهان هستی گویاترین دلیل بر خالق آفرینش
[ چهارشنبه هجدهم خرداد ۱۳۹۰ ] [ ] [ فرج اله عباسی ] [ ]

آزمايش الهى يك سنت جاويدان‏

امتحان يك سنت هميشگى و جاودانى الهى است و همه گان در اين دنيا برای امتحان دادن بايد آماده شوند :

أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ . [1]

امتحان مخصوص شما جمعيت مسلمانان نيست، سنتى است كه در تمام امت هاى پيشين جارى بوده است. مى‏فرمايد:

وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِم‏ [2]

آن ها را نيز در كوره‏هاى سخت امتحان افكنديم، آن ها نيز همچون شما در فشار دشمنان بي رحم و جاهل و بي خبر و متعصب و لجوج قرار داشتند، هميشه ميدان امتحان باز بوده و گروهى در اين ميدان شركت داشته‏اند .

بايد هم چنين باشد چرا كه در مقام ادعا هر كس مى‏تواند خود را برترين مؤمن، بالاترين مجاهد، و فداكارترين انسان معرفى كند، بايد وزن و قيمت و ارزش اين ادعاها از طريق آزمون روشن شود، بايد معلوم گردد تا چه اندازه نيات درونى و آمادگيهاى روحى با اين گفته‏ها هماهنگ يا ناهماهنگ است؟

آرى خداوند بايد بر همگان بياگاهاند که چه كسانى راست مى‏گويند، و چه كسانى دروغگو هستند :

... فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبينَ . [3]

بديهى است خدا همه اينها را مى‏داند، حتى قبل از خلقت انسان ها، منظور از علم در اينجا همان تحقق عينى مسائل و وجود خارجى آنها است، و به تعبير ديگر ظهور آثار و شواهد عملى است، يعنى بايد علم خدا در باره اين گروه عملا در خارج پياده شود، و تحقق عينى يابد و هر كس آنچه را در درون دارد بيرون ريزد، اين است معنى" علم" هنگامى كه در اينگونه موارد در مورد خداوند به كار مى‏رود .

دليل اين مساله نيز روشن است زيرا نيات درونى و صفات باطنى تا در عمل انسان تحقق و عينيت پيدا نكند ثواب و جزا و كيفر مفهوم ندارد. آزمايش براى تحقق بخشيدن به نيات و صفات درونى است .

و به عبارت ديگر اين عالم همچون يك" دانشگاه" يا يك" مزرعه" است . برنامه اين است كه در دانشگاه استعدادها شكوفا گردد، لياقت ها پرورش يابد، و آنچه در مرحله" قوه" است به" فعليت" برسد .

بايد در اين مزرعه نهاد بذرها ظاهر گردد، و از درون آنها جوانه‏ها بيرون آيد، جوانه‏ها سر از خاك بردارند، پرورش يابند، نهال كوچكى شوند و سرانجام درختى تنومند و بارور، و اين امور هرگز بدون آزمايش و امتحان ممكن نيست. و از اينجا مى‏فهميم كه آزمايش هاى الهى نه براى شناخت افراد است، بلكه براى پرورش و شكوفايى استعدادها است. هر گروه و جمعيتى به نوعى در اين سنت الهى شريك و سهيمند و امتحانات خداوند در چهره‏هاى گوناگون به سراغ آنها مى‏آيد :

عوامل آزمايش

الف : با محيط های آلوده

گروهى در محيط هايى قرار مى‏گيرند كه از هر نظر آلوده است، وسوسه‏هاى فساد از هر طرف آنها را احاطه مى‏كند، امتحان بزرگ آنها اين است كه در چنين جو و شرائطى همرنگ محيط نشوند و اصالت و پاكى خود را حفظ كنند:

وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لي‏ عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّني‏ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّني‏ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ . [4]

ب : با محروميت ها

گروهى در فشار محروميت ها قرار مى‏گيرند، در حالى كه مى‏بينند اگر حاضر به معاوضه كردن سرمايه‏هاى اصيل وجود خود باشند، فقر و محروميت به سرعت درهم مى‏شكند، اما به بهاى از دست دادن ايمان و تقوا و آزادگى و عزت و شرف، و همين آزمون آنها است :

وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ . [5]

ج :با مال و اولاد

گروهى ديگر بر عكس غرق در نعمت مى‏شوند و امكانات مادى از هر نظر در اختيارشان قرار مى‏گيرد، آيا در چنين شرائطى، قيام به وظيفه شكر نعمت مى‏كنند؟ يا غرق در غفلت و غرور و خودخواهى و خودبينى، غرق در لذات و شهوات و بيگانگى از جامعه و از خويشتن مى‏شوند؟! :

وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ أَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظيمٌ . [6]

إِنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظيمٌ . [7]

د : با واجبات و محرمات

خداوند متعال دستورات دينی را علاوه بر رساندن بشريت به کمال و سعادت ، مايه امتحان آن ها نيز قرار می دهد تا معلوم گردد چه کسی دستورات الهی را به محض شنيدن از خدا و رسولش میذيرند و چه کسانی به آن اعتراض می کنند . خداوند متعال وقتی تعداد ماموران جهنم را نوزده تا بيان می کند در دنباله اش می فرمايد اين عدد را گفتيم تا مشخص شود چه کسانی به سخنان ما ايمان دارند و چه کسانی در اين امتحان مردود می شوند :

سَأُصْليهِ سَقَرَ . وَ ما أَدْراكَ ما سَقَرُ . لا تُبْقي‏ وَ لا تَذَرُ . لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ . عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ . وَ ما جَعَلْنا أَصْحابَ النَّارِ إِلاَّ مَلائِكَةً وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلاَّ فِتْنَةً لِلَّذينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ يَزْدادَ الَّذينَ آمَنُوا إيماناً وَ لا يَرْتابَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ لِيَقُولَ الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْكافِرُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلاَّ هُوَ وَ ما هِيَ إِلاَّ ذِكْرى‏ لِلْبَشَرِ . [8]

و لذا امام سجاد عليه السلام در دعای پر رمز و راز عرضه می دارد : [9]

حديث اخلاقی

امير مؤمنان على عليه السلام فرمود :

و الذى بعثه بالحق لتبلبلن بلبلة، و لتغربلن غربلة، و لتساطن سوط القدر، حتى يعود اسفلكم اعلاكم و اعلاكم اسفلكم:

" سوگند به كسى كه پيامبر ص را به حق مبعوث كرده به شدت مورد آزمايش قرار مى‏گيريد، و غربال مى‏شويد، و همانند محتويات يك ديگ به هنگام جوشش، زير و رو خواهيد شد، آن چنان كه بالاى شما پائين و پائين بالا قرار خواهد گرفت"! [10]


[1] . عنكبوت/ 2 .

[2] . عنكبوت/ 3 .

[3] . عنكبوت / 3 .

[4] . تحريم/ 11 .

[5] . بقره/ 155 .

[6] . انفال / 28 .

[7] . تغابن/ 15 .

[8] . سور مدثر/ 26 الى 31 .

[9] . صحيفه سجاديه ، دعای اول ، ش 21 .

[10] . نهج البلاغه خطبه 16.


موضوعات مرتبط: قرآن کتاب هدایتگر، کارآمد و تغییر ناپذیر، انسان شناسی راهی برای خداشناسی، مسائل اجتماعی
[ شنبه بیستم فروردین ۱۳۹۰ ] [ ] [ فرج اله عباسی ] [ ]

پيشگفتار

دين مقدس اسلام و آموزه هاي آن به عنوان پيام راستين خداوندي و انسان ساز ، براي رساندن بشريت به کمال و سر بلندي و حفظ کرامت و ارزش و جايگاه انساني است و اين پيام سرنوشت ساز را بايستي به ديگر امت ها نيز رساند. بر اين اساس در تفکر اسلامي ارتباط با غير مسلمانان از اهميت والايي برخوردار است تا اهداف قرآن کريم اين تنها ترين کتاب هدايت بشريت به سوي سعادت با تفسير اهل بيت عصمت و طهارت- عليهم السلام بر همه دنيا برسد و با توجه به اين که اسلام در روابط خويش بر حفظ ارزش انساني پافشاري ورزيده، بايستي اين ارتباط ها به گونه اي پي ريزي شود که اصل ارزش و جايگاه انساني لطمه نخورد و از سويي پيام سعادت آور قراني بر همه آشکار گردد تا هر کسي باديدن راه حقيقي در زندگي خويش مسير حرکت را انتخاب کند :

ليهلک من هلک عن بينة و يحيي من حي عن بينة: تا آنها که هلاک مي شوند ( گمراهي را انتخاب مي کنند ) و آنها که زنده مي شوند ( هدايت مي يابند ) از روي دليل روشن باشد ( و بر همه اتمام حجت گردد.)(1)
روي اين نياز است که ارتباط با غير مسلمانان و مرزها و خط قرمز هاي ترسيم شده اسلامي در نوشتار بررسي مي شود .


موضوعات مرتبط: انسان شناسی راهی برای خداشناسی
ادامه مطلب
[ شنبه بیستم فروردین ۱۳۹۰ ] [ ] [ فرج اله عباسی ] [ ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

مطالب این وبلاگ حاصل مطالعات و دست نوشته‌های قرآنی و حدیثی است که برای نشر معارف دینی و استفاده جامعه اسلامی منتشر می‌شود.
انتشار مطالب وبلاگ نیازی به استناد دهی به این وبلاگ نیست و منابع متن مطالب کافی است.
صفحه انستاگرام:
https://www.instagram.com/foabbasi

صفحه ایتا:
https://eitaa.com/abbasi114



امکانات وب