قرآن و اهل بيت رمزماندگاري
تنها راه نجات بشریت، عمل به آموزه‌های قرآن با تفسیر اهل بیت سلام الله علیهم می‌باشد

مقدمه

همه انسان ها از ديدگاه قرآن داراى كرامت‏اند، زیرا انسان برگزيده الهى است و خداوند او را نسبت به ساير موجودات عالم، در آفرينش كرامت بخشيده و از مواهب و توانايي‌ها، ظرفيت‌ها و قابليت هاى خاصى برخوردار کرده است و اين كرامت داراى جنبه هاى گوناگون مى باشد: انسان تنها موجودى است كه از نيروهاى مادى و معنوى تشكيل شده كه بايد در لابه لاى اين نيروها، پرورش پيدا كند. اين طرّاحى ساختار انسان كه قدرت اختيار داشته و در انتخاب سرنوشت خويش مؤثر باشد، يكى از مصاديق كرامت خداوند نسبت به انسان مى باشد؛ از جمله اینکه خداوند آفرينش انسان را در بهترين وجه و كامل ترين صورت قرار داده است: «لَقَدْ خَلَقْنَا الإِ نْسانَ فِى أَحْسَنِ تَقْوِيم».[1]

بنابراين اين از ديدگاه قرآن، انسان در آفرينش، موجودى است که شايستگى مقام خليفة اللهى را داراست: «هر آينه ما انسان را از گل خالص آفريديم. سپس او را نطفه‏اى در جايگاهى استوار قرار داديم.آن‏گاه از آن نطفه، لخته خونى آفريديم و از آن لخته خون، پاره‏گوشتى و از آن پاره گوشت، استخوان ها آفريديم و استخوان ها را به گوشت پوشانيديم؛ بار ديگر او را آفرينش ديگر داديم. درخور ستايش و تعظيم است خداوند، آن بهترين آفرينندگان».[2]

و از سوي ديگر در نظام تعليم و تربيت قرآن، هر كس بايد ارزش خود و ديگران را بداند. شخصيت خود را فرومايه نپندارد و همواره در راه تكامل خود و ديگران بكوشد و آگاه باشد كه خداوند براى او مقام خليفةاللهى را در نظر گرفته است و بايد تلاشى نمايد كه به اين مقام برسد و رسيدن به اين كرامت ارزشى، تنها با سعى و تلاش، همراه با تقوا، با هدايت و توفيق الهى نصيب انسان مى‏گرد: «و اين كه براى مردم پاداشى جز آنچه خود تلاش كرده‏اند نيست‏».[3]

البته مسلمانان در ارتباط‌هاي شان با ديگران بايستي هم ارزش ذاتي غير مسلمانان را رعايت کرده و هم در حفظ ارزش هاي ديني خود کوشا باشند تا روابط به هيچ يک از اين دو ارزش لطمه اي وارد نسازد.

1. حفظ کرامت انسانی غیر مسلمانان از شاخصه‌های اخلاقی در قرآن کریم

کسی که مطلبی را از قرآن کریم به‌عنوان احکام دینی و دستورهای الهی منعکس می‌کند باید با دقت تمام از مجموع قرآن و با در نظر گرفتن تمام آیات آن را به دست آورد نه اینکه هر آیه‌ای را به ظاهرش نگاه کند و بلافاصله حکم را صادر نموده و مطالبی را بر قرآن تحمیل کند که قرآن را اصلاً قبول ندارد.

در قرآن آیات متعددی درباره جنگ و قتال با دشمنان آمده، اما آیات صلح و نفی کشتن کفار در صورتی‌که بر مسلمانان تجاوز نکرده و جنگ را تحمیل نکند نیز وجود دارد. این دو دسته آیات باید در کنار هم قرارگرفته، سپس حکم خدا و قرآن در مورد کفار و غیرمسلمانان از جهات مختلف بیان گردد.

اگر قرآن کریم به‌صورت مجموعی مورد مطالعه و دقت قرار بگیرد این نتیجه برای هر آدم منصفی حاصل می‌گردد که دین اسلام برای هر انسانی حق زندگی قائل است و بدون علت نباید انسانی کشته شود، هرچند مسلمان نباشد. مثلاً خداوند می‌فرماید: «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَميعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَميعاً »[4] یعنی هر كس، انسانى را بدون ارتكاب قتل يا فساد درروی زمين بكشد، چنان است كه گويى همه انسان‌ها را كشته و هر كس، انسانى را از مرگ رهايى بخشد، چنان است كه گويى همه مردم را زنده كرده است.

در این آیه خداوند با جمله «بِغَيْرِ نَفْسٍ» دو نوع قتل نفس را استثناء كرده، يكى قتل به ‌عنوان قصاص است كه در آيه شريفه: «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلى»[5] حكم به لزوم چنان قتلى نموده و فرموده «قتل به‌عنوان قصاص و هر نوع قصاصى ديگر نه‌تنها به‌منزله قتل همه مردم نيست بلكه مايه حيات جامعه است».[6] دوم قتل به جرم فساد در زمين است كه در آيه بعدى درباره آن سخن گفته، و فرموده: «إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً ...».[7] اما اينكه فرمود كشتن يك انسان به‌منزله كشتن همه انسان‌ها است معنایش این است كه يك فرد از انسان از حيث آن حقيقتى كه با خود حمل مى‏كند و با آن زنده است و با آن مى‏ميرد، حقيقتى است كه در همه افراد يكى است و فرقى بين بعضى از افراد و كل افراد نيست و فرد واحد و افراد بسيار در آن حقيقت واحدند، و لازمه اين معنا اين است كه كشتن يك فرد به‌منزله كشتن نوع انسان باشد و به‌عکس زنده كردن يك فرد زنده كردن همه انسان‌ها باشد، اين آن حقيقتى است كه آيه مورد بحث آن را افاده مى‏كند.[8]

قرآن کریم به ‌صراحت خواستار زندگی مسالمت‌آمیز با پیروان سایر ادیان است اما در عین ‌حال اگر مسلمانان از سوی دشمنان تهدید به جنگ و نابودی شود قرآن کریم همسو با حکم عقل دستور دفاع و جنگ با آنان را می‌دهد و این چیزی نیست که بر قرآن و دین اسلام اشکالی وارد کند. مثلاً خداوند می‌فرماید: «لا يَنْهَیكمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فىِ الدِّينِ وَ لَمْ يخْرِجُوكمُ مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبرُوهُمْ وَ تُقْسِطُواْ إِلَيهِمْ إِنَّ اللَّهَ يحُبُّ الْمُقْسِطِينَ* إِنَّمَا يَنهَیكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فىِ الدِّينِ وَ أَخْرَجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ وَ ظَاهَرُواْ عَلىَ إِخْرَاجِكُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَ مَن يَتَوَلهُمْ فَأُوْلَئكَ هُمُ الظَّالِمُونَ»[9] یعنی خدا شمارا از نيكى كردن و رعايت عدالت نسبت به كسانى كه در راه دين با شما پيكار نكردند و از خانه و ديارتان بيرون نراندند نهى نمى‏كند چراکه خداوند عدالت‏پيشگان را دوست دارد. تنها شما را از دوستى و رابطه با کسانی نهى مى‏كند كه در امر دين با شما پيكار كردند و شما را از خانه‌هایتان بيرون راندند يا به بیرون راندن شما كمك كردند و هر كس با آنان رابطه دوستى داشته باشد ظالم و ستمگر است!

چگونه اسلام و قرآن به کافر کشی متهم می‌شود درحالی‌که بر اساس آیه «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ»؛[10] حتی اگر مشرک و بت پرستی به مسلمانی پناه ببرد باید به او پناه بدهد.

قرآن کریم حتی در جنگی که علیه مسلمانان تحمیل می‌شود، شرایط و قیودی را وضع کرده که باید از سوی مسلمانان رعایت شود و حتی در حال جنگ از تعدی و ظلم بر کافران مسلمانان را نهی نموده است. قرآن کریم می‌فرماید: وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ؛[11]با کسانیکه به جنگ شما می‌آیند، درراه خدا پیکار کنید و تجاوز روا مدارید که خدا تجاوزگران را دوست نمی‌دارد.

خداوند در آیه «ادْعُ إِلى‏ سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدينَ»[12] خطاب به پیامبرش می‌فرماید که با حكمت و اندرز نيكو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آن‌ها به روشى كه نيكوتر است، استدلال و مناظره كن! پروردگارت، از هرکسی بهتر مى‏داند چه كسى از راه او گمراه شده است و او به هدایت یافتگان داناتر است.

2. مرزهاي اسلامي در رابطه با غير مسلمانان در تضاد با اخلاق طبقاتی

در سال هاي نخست ظهور اسلام، مسلمانان و اقلّيت هاي مذهبي غير مسلمان در سايه حكومت اسلامي به حقوق كامل انساني خويش دست يافتند و همه حقوق شخصي و مدني غيرمسلمانان مراعات می‌شد؛ زیرا قرآن كريم همه انسان ها را تكريم كرده و اهانت به مسلمان و غيرمسلمان را اجازه نداده است، هم چنين به كارگيري دروغ، نيرنگ،غش و تدليس با غيرمسلمان و نيز تجاوز به آبرو و كرامت آنان را و ورود به خانه‌ ها را بدون اذن تحريم كرده است؛ به پاي بندي به عقدها و پيمان‌ها در بين مسلمانان و غيرمسلمانان، فرمان داده است؛ ازدواج مشركان و طلاق شان با همدیگر به رسميت شناخته شده و حق وصيّت و حق صدقه دادن به يكديگر بر ايشان در نظر گرفته است.[13]

مسلمانان پيام الهي و نداهاي روح بخش قران هم آن گاه مي توانند به گوش ديگر ملت ها برسانند که ارتباط آنها با غير مسلمانان هموار باشد و روابط با غير مسلمانان بايستي به گونه‌اي پايه ريزي شود که به عزت و سربلندي مسلمانان و انسانيت غير مسلمانان لطمه‌اي وارد نشود؛ قران کريم با تفسير اهل بيت عصمت – عليهم السلام – در رابطه با غير مسلمانان، مرزها و خط قرمز‌ها را به روشنی و بدون ابهام ترسيم کرده است.

2-1. ارتباط با خويشاوندان غیر مسلمانان

گاهي ممکن است يکي از خويشاوندان مسلمانان، غير مسلمان باشند که با مسلمانان در صلحند در اين صورت بر مسلمان واجب است که با اخلاق اسلامي با خويشاوند خود رفتار نمايد، حقّ بخشش، صدقه دادن، وقف كردن، ارث بردن، وصيّت كردن و وكيل شدن را براي آنان مورد پذيرش و تاکید اسلام است و اجازه داده شده تا از زكات به غيرمسلمانان پرداخت شود.[14]

این یعنی اسلام حقوقِ اجتماعي غير مسلمانان را رعايت كرده و دستور خوش رفتاري با آنان داده است و رسول خدا با آنان پيوندها و ارتباطات اجتماعي داشت، بر آنان وارد مي شد و آنان به خدمت پيامبر مي‌آمدند، از بيماران‌شان عيادت مي‌كرد و ... .[15]

2-2. دوستی با غیر مسلمانان در ارتباط‌های روزمره

دوستى با كافران در آياتى چند از كتاب مجيد، مورد نكوهش و نهى قرار گرفته است؛[16] اما نكته اى را كه در باب اين دسته آيات بايد يادآور شد، اين است كه آنچه نكوهش شده است (تولى) و (ولاء) كافران است و اين بدان معناست كه دوستى، سبب كشش روحى و بى ارادگى و تاثير و تاثر اخلاقى و مقهور شدن و خودباختگى در برابر بيگانگان و قبول سيادت آنان شود، اما ابراز دوستى در معاشرت ها، با حفظ استقلال و شخصيت دينى، مانعى ندارد:

«اميد است خداوند ميان شما و دشمنانتان، دوستى برقرار كند. خداوند قادر بر هر كار و آمرزنده و مهربان است».[17]

«خداوند درباره كسانى كه با شما قصد جنگ در اين نداشتند و شما را از خانمان و ديارتان اخراج نكردند، از احسان به آنان و عدالت پيشگى نسبت به آنان، باز نمى دارد»[18]

اين آيات، نشان مى دهد كه رفتار دوستانه با آنان كه سر جنگ ندارند، پسنديده است و نسبت به دشمنان نيز خداوند مى‌خواهد دشمنى به دوستى بدل گردد و سيره معصومين در باب حسن معاشرت و دوستى انسانى با غیر مسلمانان نیز همین بود:

«يهوديان بسيار مسلمان شدند و سبب آن معاشرت نيكوی اميرمؤمنان با آنها بود».[19]

«پيامبر(صلی الله علیه و اله و سلم) براى جنازه يهوديان به پا مى‌خواست».[20]

«رسول خدا هداياى يهوديان را مى پذيرفت».[21]

امام باقر و صادق توصيه مى كردند: «وان جالسك يهودى فاحسن مجالسته» ؛ «اگر با يهودى همنشين شدى، با او نيك معاشرت كن».[22]

2-3. شرکت در مجالس غير مسلمانان

يكى از اصول سياست اسلام، دعوت غيرمسلمانان به اسلام است؛ بهترين شيوه، دعوت عملى است كه مسلمانان با معاشرت خوب خود مى‌توانند كفار را به دين اسلام فرا خوانند و به مراتب اثر بيشترى از دعوت زبانى دارد؛ البته ياد آوري اين نکته ضروري است که معاشرت با غير مسلمانان تا موقعي است که به باورهاي اسلامي اهانت نکرده و دشمني نورزند و قران کريم به اين شرط اشاره کرده است: «و خداوند در قران براي شما نازل کرده که هر گاه بشنويد افرادي آيات خدا را انکار و مسخره مي کنند با آنها ننشينيد تا به سخن ديگري بپردازند و گرنه شما هم مثل آنان خواهيد بود . خداوند منافقان و کافران را همگي در دوزخ جمع مي کند».[23]

2-4. زندگي مسالمت آميز

به حكم آيه شريفه: «لاينهاكم الله عن الذين لم يقاتلوكم فى الدين ولم يخرجوكم من دياركم ان تبروهم و تقسطوا اليهم ان الله يحب المقسطين»،[24] مسلمانان موظفند نسبت به افراد غير مسلمان، با اخلاق حسنه و عدل اسلامى رفتار نمايند و حقوق انسانى آنان را رعايت كنند، به شرطی كه بر ضد اسلام و مسلمانان توطئه نكنند و شرايطی مراعات گردد از جمله:

  • مسلمانان وظيفه دارند در تمام شؤون زندگى عزت و آقايى خود را حفظ كند: «و لله العزه ولرسوله وللمؤمنين»[25] اما احترام دیگران را نیز مراعات کنند، مانند پيامبر خدا که حتى مرده کافران را محترم مى شمارد.
  • همان گونه كه در پيمان هاى بين المللى با كافران، حاكم اسلام بايد مصلحت اسلام و مسلمانان را در نظر داشته باشد، در روابط فردى نيز بايد تك تك مسلمانان به اين اصل پايبند باشند و در تعارض مصلحت‌ها جانب اسلام و مسلمانان را داشته باشند.
  • توطئه اى از جانب كافران عليه اسلام و مسلمانان نباشد.

بنابراین نهى از دوستى با كفار به معناى نهى از عدالت و خوش رفتارى با كفاري که دشمني با شما ندارند، نيست.[26]

2-5. رعایت عدالت در روابط با غیر مسلمانان

از ديدگاه قران، عدالت، رفتارى است كه بيش از هر رفتار ديگرى به تقوا نزديك‏تر است: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، همواره براى خدا قيام كنيدو از روي عدالت، گواهي دهيد و دشمنى گروهى، شما را از عدالت‏باز ندارد، دادگر باشيد كه عدالت از هر چيزى به تقوا نزديك‏تر است».[27]

از این رو عدالت، عملى است كه رفتار انسان‏ها را با معيار قانون مى‏سنجد و هر كس را به تناسب رفتار نيك و بدى كه از او سر زده، پاداش مى‏دهد و مجازات مى‏كند.

بنابراین هیچ آیه قرآنی نگفته است که غیر مسلمان بدون علت کشته شود، اموالش تصرف شود، آبرویش ریخته شود، مورد تهمت قرار گیرد، ناموسش مورد تجاوز باشد و ... تا گفته شود قرآن کریم اخلاق طبقاتی دارد، عدالت را در مورد غیر مسلمانان مراعات نمی‌کند و حقوق‌شان را پایمال می‌کند.

پاورقی ها


[1]. تين /4 .

[2]. مومنون/ 14-12.

[3]. نجم/ 39.

[4]. مائده/ 32.

[5]. بقره/ 178.

[6]. بقره 179: «وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ».

[7]. مائده/ 33.

[8]. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، 1374ش، ج 5، ص516.

[9]. ممتحنه/ 9-8.

[10]. توبه/ 6.

[11]. بقره/ 190.

[12]. نحل/ 125.

[13]. سنّن الدارمي، ج 2،ص 427.

[14].موسوی خمینی، روح الله، تحرير الوسيله ، ج 2 ، ص 56 و 91 و ج 1 ، ص 552 و 557 .

[15].کلینی، محمد، کافي ، ج 2 ، ص 670 . نیسابوری، مسلم، صحيح مسلم ، ج 2 ، ص 661 .

[16]. مائده/51 .ورک : مجادله/ 22. مائده/ 57. توبه/ 23. نساء/ 139 و 144. ممتحنه/ 13. بقره/ 109. آل عمران 69 و 118.

[17]. ممتحنه/ 7 .

[18]. همان/ 8-7.

[19].مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 40، ص 113 .

[20]. همان ، ج 81 ، ص 273 ، حدیث 32 .

[21]. همان، ج 41 ، ص 128، حدیث37.

[22]. نساء/ 140 .

[23]. آل عمران/ 118 .

[24]. ممتحنه/8 .

[25]. منافقون/ 8 .

[26].مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج‏24، ص31 .

[27]. مائده / 8 .


موضوعات مرتبط: قرآن کتاب هدایتگر، کارآمد و تغییر ناپذیر، انسان شناسی راهی برای خداشناسی، مسائل اجتماعی
[ یکشنبه بیست و سوم دی ۱۳۹۷ ] [ ] [ فرج اله عباسی ] [ ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

مطالب این وبلاگ حاصل مطالعات و دست نوشته‌های قرآنی و حدیثی است که برای نشر معارف دینی و استفاده جامعه اسلامی منتشر می‌شود.
انتشار مطالب وبلاگ نیازی به استناد دهی به این وبلاگ نیست و منابع متن مطالب کافی است.
صفحه انستاگرام:
https://www.instagram.com/foabbasi

صفحه ایتا:
https://eitaa.com/abbasi114



امکانات وب