قرآن و اهل بيت رمزماندگاري
تنها راه نجات بشریت، عمل به آموزه‌های قرآن با تفسیر اهل بیت سلام الله علیهم می‌باشد

سوال: در آيه « انما وليكم الله ورسوله و...» واژه " ولی" به معناي دوستي ومحبت است و اگر به معنی سرپرست و رهبر باشد، دو اشكال وارد است:

1- شیعه معتقد است که دوازده امام ولي هستند، در صورتي كه اين آيه، ولايت را محصور در خدا ورسولش وبه اعتقاد شیعه حضرت علي عليه السلام كرده و وقتي خدا ولايت را حصر در اين سه مورد كرده است با كدام دليل ولايت يازده امام ديگر ثابت مي‌شود؟! چون بعد از حصر به هيچ وجهي امكان ندارد اضافه كرد؟

 2- ظاهر ومقتضاي آيه تصدي وعهده دار بودن فعلي ولايت است ( يعني در زمان نزول آيه عهده دار منصب ولايت هستند) نه ولايت بالقوة در حال كه شيعيان معقد هستند كه ولايت حضرت علي بعد از رحلت حضرت پيامبر است؟

در پاسخ چند نکته باید روشن شود:

نکته اول: معنای ولایت در قرآن چیست؟

كلمه «ولي» و «اولياء» نزديك به هفتاد بار در قرآن كريم استعمال شده و در معاني مختلفي به كار رفته از قبيل: ناصر[1]، معبود[2]، راهنما[3] و غیره؛ اما در بسياري از آيات، ولي به معناي سرپرست و صاحب اختيار به كار رفته است،‌ نمونه‌هايي از آيات:

الف) «وَ هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ يَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَ هُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيد »[4] او كسي است كه باران سودمند را پس از آن كه مأيوس شدند نازل مي‌كند و رحمت خويش را مي‌گستراند و او ولي و سرپرست ستوده است.

 ولي در اينجا به معناي سرپرست و صاحب اختيار مي‌باشد، البته ولايت در اين آيه شريفه، ولايت تكوينه است.

ب) «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطانا »[5] و آن كس كه مظلوم كشته شده براي ولي و سرپرست او سلطه و حق قصاص قرار داديم.

 «ولي» در اين آيه در رابطه با ولايت تشريعي است و به معناي سرپرست و صاحب اختيار به كار رفته است؛ زيرا حق قصاص براي دوست مقتول ثابت نيست، بلكه براي وارث و سرپرست او ثابت است.

نتيجه اين كه كلمه «ولي» در آيات قرآن به معناي سرپرست و صاحب اختيار آمده است و باید در هر آیه‌ای با توجه به سیاق آن معنای واقعی ولایت را به دست آورد.

نکته دوم: منظور از «وليّ» در آيه معروف به ولايت چیست؟

«وليّ» در اين آيه به معناي سرپرست و رهبر و صاحب ‌اختيار است نه به معناي دوست و يار و ياور زيرا:

یک: «انّما» كه در صدر آيه آمده دليل بر حصر است يعني فقط اين سه دسته [6] وليّ مؤمنان هستند نه غير آنها در حالي كه اگر وليّ به معناي دوست باشد حصر معني نخواهد داشت؛ زيرا در اين صورت واضح است كه غير از سه گروه فوق، كسان ديگري هم دوست، يار و ياور مؤمنان هستند، علاوه بر اين كه اگر وليّ به معناي يار و ياور باشد اين همه قيد براي «الّذين آمنوا» لازم نبود كه در حال اقامه نماز، زكات بدهند؛ زيرا همه مؤمنان حتي در غير حال نماز، مي‌تواند دوست، يار و ياور برادر مسلمان خويش باشد.

بنابراين، از كلمه «انّما» كه دلالت بر حصر مي‌كند و قيود متعددي كه در مورد «الذين آمنوا» آمده است استفاده مي‌شود كه ولايت در آيه شريفه به معناي دوستي و نصرت نيست بلكه به معناي سرپرستي و صاحب‌اختيار بودن است، خداوند، پيامبر و مؤمنين (با آن شرايطي كه در آيه آمده) ولي و صاحب اختيار و رهبر و سرپرست شما مي‌باشند.

دو: آيه 56 سوره مائده كه بعد از آيه مورد بحث آمده است، بهترين قرينه و دليل بر مدّعاي ماست، خداوند متعال در اين آيه مي‌فرمايد: «وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُون»؛ «و كساني كه ولايت خدا و پيامر او و افراد با ايمان را بپذيرند (پيروزند زيرا) حزب و جمعيت خدا پيروز است».

حزب به معناي جمعيت متشكل است، پيروزي يك حزب به معناي غلبه و پيروزي آنها در يك حركت و جهش اجتماعي است، بنابراين، از آيه شريفه كه در ارتباط با آيه قبل مورد بحث است و ظاهراً هم زمان نازل شده‌اند، استفاده مي‌شود كه ولايت مطرح شده در آيه مذكور يك ولايت سياسي و حكومتي است، بنابراين معناي آيه چنين مي‌شود: كسي كه حكومت خدا و پيامبر و حكومت الذين آمنوا... را بپذيرد چنين حزب و جمعيتي پيروز است.

در نتيجه با تفكر و تعمّق در كلمه كلمه و جمله جملة آيه ولايت و با صرف‌نظر از روايات فراواني كه در تفسير آيه وارد شده است، معلوم مي‌شود كه «وليّ» در آيه به معناي امام و پيشوا و سرپرست است و هر كس حكومت خدا و رسول و «الذين آمنوا» را با آن شرايطي كه در آيه آمده است بپذيرد پيروز و منصور خواهد بود.

نکته سوم: مصداق آيه ولايت در روايات شيعه و سني کیست؟

مرحوم محدث بحراني در غاية المرام 24 حديث از منابع اهل سنت و 19 روايت از منابع و مصادر شيعه نقل كرده است كه مجموعاً 43 حديث مي‌شود، بنابراين رواياتي كه پيرامون اين آيه وارد شده متواتر هستند، ‌علاوه بر اين علّامه اميني در كتاب بي‌نظيرش «الغدير» از بيست منبع معروف اهل سنت رواياتي پيرامون آيه شريفه محل بحث، نقل مي‌كند، منابع معروفي چون تفسير طبري، تفسير اسباب النزول، تفسير فخر رازي، تذكرة سبط ابن جوزي، الصواعق ابن حجر، نورالابصار شبلنجي و تفسير ابن كثير و مانند آن كه از اعتبار خاصي در نزد اهل سنت برخوردار هستند؛ راويان اين احاديث از صحابه مي‌باشند مانند:

ابن عباس؛ عمار ياسر؛ جابر بن عبدالله انصاري؛ ابوذر غفاري؛ انس بن مالك؛ عبدالله بن سلام؛ مسلمه بن كهيل؛  عبدالله بن غالب؛ عقبه بن حكيم؛ عبدالله بن اُبّي و غیره.

علاوه بر اين از شخص حضرت علي  ـ عليه السّلام ـ نيز رواياتي در شأن نزول آيه شريفه نقل شده است و آن حضرت بارها به اين آيه استدلال كرده است.[7]

بنابراین علاوه بر اتفاق همه شيعيان ،‌ بسياري از مفسران و محدّثان اهل سنت در شأن نزول اين آيه نقل كرده اند، در مورد حضرت علي ـ عليه السلام ـ نازل شده است كه فقط  به چند نمونه اشاره مي كنيم:

1. سيوطي در الدرالمنثور در ذيل اين آيه از ابن عباس نقل مي كند: كه علي ـ عليه السلام ـ در حال ركوع نماز بود كه سائلي تقاضاي كمك كرد و آن حضرت انگشترش را به او صدقه داد، پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از او پرسيد: چه كسي اين انگشتر را به تو صدقه داد؟ اشاره به علي ـ عليه السلام ـ كرد و گفت آن مرد كه در حال ركوع است. در اين هنگام آيه ي انما وليكم الله ورسوله... نازل شد. در همين كتاب روايات ديگري را به همين مضمون از ابن عباس و سلمة بن كهيل و خود علي ـ عليه السلام ـ نقل شده است.[8]

2. مفسر معروف جارالله زمخشري در كتاب كشاف مي گويد: اين آيه در باره ي علي ـ عليه السلام ـ نازل شده، در آن هنگام كه شخص سائلي تقاضاي كمك كرد و او در حال ركوع نماز بود، انگشترش را براي او افكند.[9]

تفاسيري از اهل سنت که در ذيل اين آيه نوشته اند مراد از اين آيه امير مومنان علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ مي باشدکه فقط به چند نمونه از آدرس هاي اين تفاسير اشاره مي کنيم:

1. أحكام القرآن (الجصاص)، ج 4، ص102

2. أنوار التنزيل و أسرار التأويل، ج 2، ص132

3. البحر المحيط في التفسير، ج 4، ص300

4. بحرالعلوم، ج 1، ص400

5. التحرير و التنوير، ج 5، ص139

6. ترجمه تفسير طبرى، ج 2، ص411

7. تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)، ج 3، ص126

8. تفسير القرآن العظيم (ابن أبي حاتم)، ج 4، ص1162

9. التفسير القرآني للقرآن، ج 3، ص1124

10. التفسير المظهري، ج 3، ص132

11. تفسير سور آبادى، ج 1، ص581

12. جامع البيان في تفسير القرآن، ج 6، ص186

13. زاد المسير في علم التفسير، ج 1، ص561

14. الفواتح الإلهية و المفاتح الغيبية، ج 1، ص197

15. كتاب التسهيل لعلوم التنزيل، ج 1، ص236

16. كشف الأسرار و عدة الأبرار، ج 3، ص149

17. الكشف و البيان عن تفسير القرآن، ج 4، ص80

با توجه به شأن نزول هاي آيه كه در كتب شيعه و اهل سنّت نقل شده ترديدي باقي نمي ماند كه آيه مربوط به علي ـ عليه السلام ـ است.

نکته چهارم: ولایت یازده امام به غیر از امیرمومنان چگونه ثابت می‌شود؟

ترديدي نيست كه وجود نازنين رسول مكرم اسلام (صلى الله عليه وآله) در جاهاي مختلفي و با بيان‌هاي متفاوت كتاب خدا، قرآن كريم (ثقل اكبر) و اهلبيت (ثقل اصغر) را معرفي كرده‌اند كه اگر كسي بخواهد از گمراهي رهايي يابد، بايد از اين دو گوهر گرانبها كمك بگيرد. اين حديث كه معروف به حديث ثقلين[10] است، به طور گسترده از پيامبر (صلى الله عليه وآله) در كتاب‌هاي شيعه و اهل سنت نقل شده است. از مجموع احاديث به خوبي استفاده مي‌شود كه پيامبر (صلى الله عليه وآله) اين حديث را نه تنها يك بار، بلكه در موارد مختلف بيان فرموده است.

در يكي از معروف ترين منابع دست اول اهل سنت (صحيح مسلم) از زيد بن ارقم نقل شده كه گفت: رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود: اي مردم! من درميان شما دو چيز گرانمايه به يادگار مي‌گذارم، نخست كتاب خدا كه در آن هدايت و نور است، پس كتاب خدا را بگيريد، و به آن تمسك جوئيد- پيامبر (صلى الله عليه وآله) تشويق و ترغيب فراواني درباره‌ي قرآن كرد سپس فرمود: و اهل بيتم را به شما توصيه مي‌كنم كه خدا را درباره‌ي اهل بيتم فراموش نكنيد، به شما توصيه مي‌كنم كه خدا را درباره‌ي اهلبيتم فراموش نكنيد، كه خدا را درباره‌ي اهل بيتم فراموش نكنيد.[11]

قرار دادن اهلبيت (عليهم السلام) در كنار قرآن، به عنوان دو چيز گرانمايه و سه بار تأكيد كردن بر يادآوردن مسؤليت الهي در مورد آنان، نشان مي‌دهد كه اين امر، با سرنوشت مسلمين و هدايت آنها و حفظ اصول اسلام، پيوند و ارتباط داشته و دارد، وگرنه در كنار هم قرار نمي‌گرفت.

بنابراين قرآن و اهلبيت (عليهم السلام) هميشه همراه يكديگرند و جدايي‌ناپذيرند، آنها كه طالب حقايق قرآنند بايد دست به دامن اهلبيت (عليهم السلام) بزنند، همان گونه كه پيروي از قرآن بدون هيچ گونه قيد و شرط بر همه مسلمين واجب است، پيروي از اهل بيت (عليهم السلام) نيز بدون قيد و شرطي واجب است.[12]

دلايل سرپرست بودن بقيه امامان عليهم السلام

هر چند برخي از آيات در شأن امير مومنان علي عليه السلام نازل گشته است ، اما با دلايل ديگري مي توان ائمه هدي عليهم السلام را نيز از مصاديق اين آيات دانست و لذا مي توان با دلايلي ثابت نمود كه سرپرستي و امامت جامعه اسلامي بعد از امير مومنان علي عليه السلام به امامان بعدي عليهم السلام مي رسد:

دليل اول :‌ سرپرست بودن ائمه هدي عليهم طبق آيه 59 سوره نساء

اگر كسي بگويد آيه 55 مائده فقط سرپرست بودن امير مومنان علي عليه السلام را ثابت مي كند ؛ جواب داده مي شود كه در قران كريم به مردم دستور داده شده كه از «اولوا الامر» اطاعت كنند:

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في‏ شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلاً»[13]

در منابع اسلامى نيز احاديثى وارد شده كه تفسير اولوا الامر را به امامان اهل بيت تاييد مى‏كند از جمله:

1- مفسر مشهور اسلامى ابو حيان اندلسى مغربى (متوفى سال 756) در تفسير بحر المحيط مى‏نويسد كه اين آيه در حق على و ائمه اهل بيت ‏ نازل گرديده است[14].

2-  شيخ سليمان حنفى قندوزى كه از دانشمندان معروف اهل تسنن است در كتاب ينابيع المودة از كتاب" مناقب" از" سليم بن قيس هلالى" نقل مى‏كند كه روزى مردى به خدمت على آمد و پرسيد: كمترين چيزى كه انسان در پرتو آن جزء مؤمنان خواهد شد چه چيز است؟ و نيز كمترين چيزى كه با آن جزء كافران و يا گمراهان مى‏گردد كدام است؟

امام فرمود: اما كمترين چيزى كه انسان به سبب آن در زمره گمراهان درمى‏آيد اين است كه حجت و نماينده خدا و شاهد و گواه او را كه اطاعت و ولايت او لازم است نشناسد.

 آن مرد گفت: يا امير المؤمنين آنها را براى من معرفى كن.

 على فرمود: همان ها كه خداوند در رديف خود و پيامبر ص قرار داده و فرموده يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ.

آن مرد گفت فدايت شوم باز هم روشن تر بفرما.

 على فرمود: همان هايى‏كه رسول خدا در موارد مختلف و در خطبه روز آخر عمرش از آنها ياد كرده و فرمود: انى تركت فيكم امرين لن تضلوا بعدى ان تمسكتم بهما كتاب اللَّه و عترتى أهل بيتي‏ ؛  من در ميان شما دو چيز بيادگار گذاشتم كه اگر دست به دامن آنها بزنيد هرگز بعد از من گمراه نخواهيد شد كتاب خدا و خاندانم.[15]

3- علاوه بر منابع روايي ، تاريخي و تفسيري اهل سنت ،‌روايات متعددى در منابع معتبر شيعه نقل شده كه همگى گواهى مى‏دهند كه منظور از اولوا الامر ائمه معصومين مى‏باشند و حتى در بعضى از آنها نام امامان يك يك صريحا ذكر شده است[16].

بنابراين حتي اگر كسي بگويد ائمه بعدي با توجه به حصر «انما» از آيه 55 مائده استفاده نمي شود ،‌از آيه 59 سوره نساء به راحتي مي توان سرپرست و امامت امامان عليهم السلام را ثابت نمود.

دليل دوم : روايات متعدد از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بر امامت ائمه عليهم السلام

روايات فراواني داريم كه ثابت مي كند رسول خدا طبق دستور خداوند متعال دوازده امام را به امامت نصب كرده و نام يكايك آن حضرات را مشخص كرده است.

دليل سوم :‌ تعيين سرپرستان توسط امير مومنان علي عليه السلام‌

وقتي با آيه 55 سوره مائده اصل ولايت و امامت امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ ثابت شده امامت و ولايت ائمه بعدي به واسطه معرفي و تعيين امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ مشخص و معين مي گردد؛ ‌البته اين معرفي با دستور خداوند و توسط جبرئيل امين به رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم ابلاغ شده است و امير مومنان طبق همين دستور امام بعد از خود را معين مي كند و از خود هيچ اختياري در تعيين امامان بعد از خود ندارد.

نکته پنجم: آیا ولایت اولی الامر در عصر رسول خداست یا بعد از رسول الله می‌باشد؟

مسئله جانشینی همیشه به معنای بعد از وفات است و معنا ندارد که گفته شود فلانی جانشین فلان شخصیت است در حال حیات او زیرا اصل جانشینی به معنای بعد از وفات می‌باشد و ظاهر آیات هم اقتضای بعد از حیات رسول خدا دارند نه در حال حیاتش زیرا معنا ندارد گفته شود در حال حیات رسول خدا، اولی الامر باید اطاعت شوند زیرا در آن صورت شخصیتی دیگری در کنار رسول خدا قرار می‌گیرد.

پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) در طول دوران رسالت خود بارها و بارها به مساله رهبري و امامت، امت اسلامي تصريح نموده و وظيفه مسلمانان بعد از وفات خود را مشخص كرده. البته اين احاديث از نظر اجمال و تفصيل با هم تفاوت هايي دارند كه ما به سه دسته از آنها اشاره مي كنيم:

دسته اول: احاديثي كه به طور اجمال به امامت و رهبري و جانشيني بعد از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) تصريح مي‌كنند و آن را در اهل بيت عليهم السلام منحصر مي نمايند و معروف ترين آنها «حديث ثقلين» است كه در كتب شيعه و اهل سنت وارد شده است.

دسته دوم: رواياتي است كه به تعداد امامان تصريح مي‌كنند و تعداد آنان را به «دوازده» منحصر مي‌كنند، به همين جهت به آنها «اثني عشر» گفته مي شود. اين احاديث علاوه بر کتب شیعه در روایات اهل سنت نیز به اسناد و عبارت‌هاي گوناگون بيان شده‌اند از جمله:

الف) در صحيح بخاري از جابر بن سمرة نقل شده كه من به همراه پدرم نزد پيامبر (صلي الله عليه و سلم) بوديم كه ايشان فرمودند: «يكون بعدي اثنا عشر اميراً... كلهم من قريش»؛ بعد از من براي امت اسلام دوازده امير و خليفه وجود خواهد داشت كه همگي آنها از قريش هستند. اين حديث به همين صورت در منابع شيعه از جمله در كتاب امالي و خصال شيخ صدوق هم بيان شده است.[17]

ب) در صحيح مسلم از جابر بن سمره نقل شده كه پيامبر(صلي الله عليه و سلم) فرمودند: «لا يزال هذا الامر عزيزاً الي اثني عشر خليفةً... كلهم من قريش»؛ پيوسته امر امامت در بين است وبا وجود دوازده خليفه پايدار خواهد بود، كه همگي آنها از  قريش  هستند.[18]

اين حديث در كتاب‌هاي ديگر اهل سنت مانند مسند احمد بن حنبل، مجمع الزوائد هيثمي، مسند ابويعلي و مستدرك حاكم و غیره بيان شده است.

دسته سوم: رواياتي كه علاوه بر تعداد ائمه بعد از رسول خدا، به نام آنها هم تصريح كرده اند. اين احاديث در منابع شیعه و سنی بيان شده است.[19]

بنابر‌اين نه تنها روايات وجوب اطاعت از ائمه دوازدگانه بعد از رحلت رسول خدا در كتاب هاي شيعه متواتر است و بلكه در كتاب‌هاي اهل سنت نيز اطاعت از دوازده جانشين رسول خدا واجب است هرچند آنها در مصداق، امامان شيعه را قبول نمي‌كنند و اين روايات متواتر است و می‌رساند که جانشینی اولی الامر بعد از رسول الله است نه در حال حیات آن حضرت.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:

1 . آيات ولايت در قرآن، آيت الله ناصر مكارم شيرازي.

2 . رهبري امام علي  در قرآن و سنت، محمدجعفر امامي (ترجمه المراجعات، نوشته سيد شرف‌الدين موسوي).

 


[1]  . بقره/ 107.

[2]  . بقره/ 257.

[3]  . كهف/ 17.

[4]  . شوري/ 28.

[5]  . اسراء/ 33.

[6] . خدا ،‌پيامبر و علي .

[7]  . مكارم شيرازي، ناصر، آيات ولايت در قرآن، انتشارات نسل جوان، چاپ اول، سال 1381.

[8]. سيوطي، جلال الدين، تفسير الدرالمنثور، قم، منشورات مكتبة آيت الله العظمي مرعشي نجفي، ج2، ص293.

[9]. جارالله زمخشري، تفسير كشاف، منشورات البلاغة، ج1، ص649.

[10] . واژه ثقلين بر دو گونه خوانده شده، گاه بر وزن «ثَقَلَين» به معني چيز گرانمايه و پرارزش و به معني متاع مسافر نيز آمده است، و گاه بر وزن «ثِقلَين» خوانده شده كه آن هم به معني شيء سنگين وزن است. (پيام قرآن، ج9، ص62) به نقل از التحقيق.

[11]. صحيح مسلم، ج4، ص1873.

[12] . مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، ج9، ص75، (چاپ دوم، مطبوعاتي هدف، 1374).

[13] . نساء / 59 .

[14] .اندلسی ، ابو حیان؛ بحر المحيط، جلد سوم، طبع مصر صفحه 278.

[15] . قندوزی ؛ ينابيع الموده، طبع اسلامبول، صفحه 116.

[16] . به تفسير برهان، جلد اول، ذيل آيه مراجعه شود.

[17] . بخاری، محمد، صحيح بخاري، دار احياء التراث العربي، ج9، ص101.

[18] . نیشابوری ، مسلم، صحيح مسلم، ج3، ص1453.

[19] .رک:  خوارزمي، مقتل الحسين، قم، مكتبة المفيد، ج1، ص146.


موضوعات مرتبط: ائمه هدی جانشیان الهی و معصوم رسول خدا، غدیر خم حقیقتی انکار ناپذیر
[ پنجشنبه هفتم مرداد ۱۴۰۰ ] [ ] [ فرج اله عباسی ] [ ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

مطالب این وبلاگ حاصل مطالعات و دست نوشته‌های قرآنی و حدیثی است که برای نشر معارف دینی و استفاده جامعه اسلامی منتشر می‌شود.
انتشار مطالب وبلاگ نیازی به استناد دهی به این وبلاگ نیست و منابع متن مطالب کافی است.
صفحه انستاگرام:
https://www.instagram.com/foabbasi

صفحه ایتا:
https://eitaa.com/abbasi114



امکانات وب