|
قرآن و اهل بيت رمزماندگاري تنها راه نجات بشریت، عمل به آموزههای قرآن با تفسیر اهل بیت سلام الله علیهم میباشد
| ||
سؤال: در آيه 67 سوره مباركه حج مراد از (لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً ؛ و براى هر امتى عبادتى ويژه قرار دادهايم)؛ چيست؟پاسخ اجمالي:«منسک» مصدر میمی از ریشه «نسك» به معنای عبادت کردن خدا با قصد قربت است و به قربانی، اعمال حج، شریعت، مذهب و دستورات الهی «نسک» نیز گفته می شود زيرا در همه موارد قصد قربت لازم است و منظور این است که امتهاى گذشته هر کدام عبادت هايي داشتند و بعد از اسلام همه موظف به مسلمان شدن میباشند. پاسخ تفصيلي: مفهوم شناسی «منسک» «منسک» مصدر میمی از ریشه «نسك» به معنای عبادت کردن خدا با قصد قربت است[1] و به قربانی، اعمال حج، شریعت، مذهب و دستورات الهی «نسک» نیز گفته می شود.[2] به عبارت روشنتر، معنای اصلی «نسک» عبادت است و این عبادت گاهی با قربانی کردن برای خدا، گاهی با انجام دادن اعمال حج، گاهی با عمل به دستورات دین است و به هرعملی که در آن قربه الی الله باشد، «نسک» گفته می شود؛ چون عبادت الهی است و اگر به اعمال حج، مناسك گفته ميشود بخاطر اين است كه همه اين اعمال براي رضاي خداست و در ميان عبادتها يك نمود خاصي دارد كه بايد دريك مكان و زمان خاص برپا شود و همگان شاهد عبادت الهي باشند و بر همین اساس برای هر مذهب و دینی که پیامبران برای مردم عصر خود آوردهاند و رسولخدا –صلی الله علیه و آله وسلم- برای همه مردم جهان و تا برپایی قیامت آورده است، «نسک» گفته می شود.[3] منسک در قرآن کریم «نسک» با مشتقاتش شش مرتبه در قرآن کریم تکرار شده است[4] و در دو آیه اشاره شده است که خداوند برای دینی که در هر عصری مردم مامور به انجام آن بودند، منسکی (عبادتي) قرار داده است:
مشركان به طور خصوص و مخالفان اسلام به طور عموم، مجادلهها و بحثهايى با پيامبر خدا –صلي الله عليه و آله و سلم- پيرامون مسائل و احكام تازه اسلام داشتند و نسخ و دگرگونى قسمتهايى از احكام شرايع پيشين را نقطه ضعفى براى شريعت اسلام مىپنداشتند؛ در حالى كه اين دگرگونىها نه تنها ضعف نبود بلكه يكى از برنامههاي تكامل اديان محسوب مىشد، از اينرو خداوند مىفرمايد: "براى هر امتى عبادتى قرار داديم تا خدا را با آن پرستش كنند" (لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً هُمْ ناسِكُوهُ).[5] خداوند به رسول خدا دستور مىدهد كه حقايقى از دعوت خود و كارهاي باطل و بدون دليل مشركان را بيان كند و مراد از"لِكُلِّ أُمَّةٍ" امتهاى گذشته است كه هر يك پس از ديگرى آمده تا منتهى به امت اسلام شده، نه امتهاى مختلف زمان رسول خدا از قبيل امت عرب و عجم و روم، چون مىدانيم كه شريعت خدا همواره يكى بوده و نبوت هم جهانى بوده است (يعني اما هاي گذشته هر كدام عبادتهاي خاص خود را داشتند كه با ظهور اسلام همه آنها نسخ شده و تا برپايي قيامت عبادتهاي اسلام براي همگان حجت و لازم است).[6] جمله "فَلا يُنازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ" مشركين و منكرين دعوت رسول خدا را نهى مىكند از اينكه در عبادتى كه او آورده با او نزاع نكنند هر چند كه آنها ايمان به دعوت او نداشته باشند و براى امر و نهى او احترامى قائل نباشند. سوال: با اينكه مشركان و مخالفان اسلام توجهى به امر و نهى پيامبر نمي كنند، نهى ايشان در اين آيه چه اثرى دارد؟ پاسخ: اين در صورتى است كه نهى همراه با دليل نباشد، ولى در اينجا در صدر آيه دليل ذكر شده است و گويا كفار از اهل كتاب و يا مشركين وقتى عبادات اسلامى را ديدهاند و چون براى آنها نوظهور بوده- چون نظير آن را در شريعتهاى سابق، يعنى شريعت يهود نديده بودند- لذا در مقام منازعه با آن جناب بر آمدهاند كه اين نوع عبادت را از كجا آوردهاى ما اينطور عبادت در هيچ شريعتى نديدهايم؟! اگر اين قسم عبادت از شرايع نبوت بود و به عبارت ديگر اگر تو كه آورنده اين عبادتى، پيغمبر بودى؛ بايد مردم خداپرست كه از امتهاى انبياء گذشتهاند آن را مىشناختند. و خداى تعالى جواب داده كه هر امتى از امتهاى گذشته عبادتى داشتهاند كه با آن خدا را عبادت مىكردند و عبادت هيچ امتى به امت ديگر منتقل نمىشده چون خداوند با هر شريعت، شرايع قبلى را نسخ مىكرد و بهتر از آن را مىآورد، چون افكار امتهاى بعدى ترقى يافتهتر از قبلىها بود و استعداد عبادتى كاملتر و بهتر از سابق را يافته بودند، پس ديگر معنا ندارد كه شما با پيغمبر نزاع كنيد كه چرا طريقه عبادتت شبيه به طريقه سابقين نيست و چون نهى ايشان از منازعه به معناى دلخوش داشتن رسول خدا و نهى آن جناب از اعتنا كردن به اعتراضات آنها است، از اينرو جمله "وَ ادْعُ إِلى رَبِّكَ؛ تو به كار دعوت به سوى پروردگارت بپرداز" را بر آن جمله عطف نموده، گويا فرموده: ناراحت مشو و اعتنايى به منازعت آنان مكن، تو به آنچه مامور شدهاى- يعنى به دعوت به سوى پروردگارت- بپرداز.[7] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
[1]. رک: فراهيدى، خليل، كتاب العين، قم، چاپ دوم، 1409ق، ج5، ص314. صاحب، إسماعيل، المحيط في اللغة، بيروت، چاپ اول، 1414ق، ج6، ص188. ابن فارس، أحمد، معجم مقاييس اللغة، قم، چاپ اول، 1404ق، ج5، ص420. ابن منظور، محمد، لسان العرب، بيروت، چاپ سوم، 1414ق، ج10، ص498. طريحي، فخر الدين، مجمع البحرين، تهران، چاپ سوم، 1375ش، ج5، ص295. [2] . رك: فيومى، أحمد، المصباح المنير في غريب الشرح الكبير، قم، چاپ دوم، 1414ق، ج2، ص603. شيبانى، محمد، كتاب الجيم، قاهره، چاپ اول، 1975م، ج3، ص269. حسيني زبيدي، محمد مرتضى، تاج العروس من جواهر القاموس، بيروت، چاپ اول، 1414ق، ج13، ص657. [3]. رک: مصطفوى، حسن، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، تهران، چاپ اول، 1368ش، ج12، ص105. راغب اصفهانى، حسين، مفردات ألفاظ القرآن، بيروت- دمشق، بي نا، چاپ اول، 1412ق، ص802. [4] . رک: بقره /128، 196و 200. انعام /162. حج /34 و67. [5] . رک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ اول، 1374، ج14، ص163. طبرسى، فضل، مجمع البيان فى تفسير القرآن، ترجمه: گروهی از مترجمان، تهران، انتشارات فراهانى، چاپ اول، 1360 ش،17، ص18. [6] . رك: طباطبايى، محمد حسين، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوى همدانى، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، 1374 ش، ج14، ص574. طوسى محمد،التبيان فى تفسير القرآن، بيروت، دار احياء التراث العربى، ج7، ص 338. [7] . المیزان فی تفسیر القرآن، پيشين، ج14، ص574. موضوعات مرتبط: قرآن کتاب هدایتگر، کارآمد و تغییر ناپذیر، پرسش ها و پاسخ ها [ یکشنبه بیست و هفتم تیر ۱۴۰۰ ] [ ] [ فرج اله عباسی ]
[ ]
|
||
| [ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] | ||