قرآن و اهل بيت رمزماندگاري
تنها راه نجات بشریت، عمل به آموزه‌های قرآن با تفسیر اهل بیت سلام الله علیهم می‌باشد

مقدمه
قرآن کتاب هدايت و تربيت معنوی افراد است نه کتاب علوم تجربی و غيره و اگر برخی از مسائل تجربی در قرآن مطرح شده در راستای خداشناسی، معاد شناسی، تحريک افکار مردم، بيان شگفتی‌های علمی و... بوده است و علوم تجربی را می توان از عقل و تجربه بشری که در آزمون و خطا و در طول مدت زمان کشف کرد. علاوه بر آن، قرآن بيشترين تشويق‌ها را برای فراگيری مطلق علوم در بين اديان دارد؛ بنابراین رسالت قرآن کریم، علمي بودن و آن هم از قبیل علوم تجربی و تاریخ نيست كه هدف اصلي ‌آن حل مسائل علمي باشد؛ بلكه ساختار قرآن کریم، شفای جان‌های بیمار، هدايت، کرامت بخشی و تربيت معنوي افراد و جامعه است و مسائل علمي در آن نیز با بار تربیتی و هدایتی همراه است و قرآن کریم اختراعات علمی برای برطرف کردن نیازهای اجتماعی را به جامعه علمی واگذار نموده است تا هر عصری به فراخور نیازش، برنامه‌ای تنظیم کنند.
قرآن کریم در کنار ترسیم برنامه‌های مترقی برای زندگی بهتر بشریت، یکی از پایه‌های جامعه نوین و متمدن را فراگیری دانش قرار داده که بيش از هزار بار از «علم» و دانش در شكل‌هاي مختلف، از «عقل و تعقل» و مدح آنهايي كه عقل خود را به كار مي‌گيرند و مذمت و سرزنش از آنهايي كه فكر و انديشه را به كار نمي‌بندند، از دعوت تمام بشريت را به تفكر و انديشه سخن گفته است؛ از جمله «اُنظُروا» و مشتقات آن مردم را به دقت و انديشه در سرگذشت پيشينيان و خلقت بعضي موجودات دعوت نموده و در آخر مردم را دعوت نموده كه درباره قرآن، اين كتاب انديشه، انديشه كنيد.
همه این آیات می‌رساند قرآن کریم در کنار تعقل برای رسیدن به خدا، برای بهتر زندگی کردن نیز برنامه دارد و نیازهای زندگی بشری چون تغییر پذیر است و در هر عصری و بلکه هر نقطه‌ای از دنیا به یک ابزار متفاوت از ابزار دیگران نیاز دارد، اختراع ابزارهای مورد نیاز بشری را به خود جامعه واگذار کرده است.
کشف اسرار هستى، روشن ساختن ابعاد وجودی مخلوقات و سخن گفتن از ناپيدايي‌هاى دانش فراتر از آن محيطى كه آن روز مى‏انديشيدند، از شگفتی‌های قرآن است که برخی از آن به اعجاز علمی قرآن تعبیر می‌کنند؛ بنابراین مقصود از اعجاز علمى آن نيست كه قرآن كتاب علمى بوده و فرمول‌هاى علمى ارائه داده است كه بشر از آن عاجز است؛ بلكه مقصود اين است كه نازل کننده قرآن، كسى است كه بر همه اسرار طبيعت آگاه است و در لابلاى بياناتش تراوشاتى از ابعاد و شگفتی‌های علمى وجود دارد، که بیانگر الهی بودن منبع قرآن کریم است، زیرا قرآن زمانی به این اسرار اشاره کرده است که دانش بشری بدان دسترسی نداشت و این یعنی تنها یک دانش است که بیانگر این حقایق می‌باشد و آن دانش الهی است و نتیجه اینکه قرآن وحی خداوندی است و از دخالت بشر به دور می‌باشد.
از این‌رو باید دید چرا افرادی انتظار کاری فراتر از اهداف قرآن را از این کتاب دارند؟ آیا اگر پزشکی، مثلا هواپیما اختراع نکند، کشتی نسازد، طبیب حاذقی نیست؟ یا اینکه باید از هر اندیشه‌ای به فراخور اهداف نهایی آن انتظار داشت؟1. آسمان دنیا و شگفتی‌ها1-1. مفهوم شناسی آسمان
کلمه "سماء" در لغت به معناى طرف بالا است و این، مفهوم جامعى است که مصداق‌هاى مختلفى دارد، لذا در قرآن در موارد گوناگونى به کار رفته است:
الف) گاهى به "جهت بالا" در قسمت مجاور زمین اطلاق شده: «آیا ندیدى خداوند چگونه مثل زده است گفتار پاک را به درخت پاکیزه‏اى که ریشه‏ اش ثابت و شاخه‏ اش در آسمان (چند متر از سطح زمین بالاتر) است» (ابراهیم/ 24).
ب) گاه به منطقه‏ اى دورتر از سطح زمین (محل ابرها) اطلاق شده: «ما از آسمان آب پر برکتى نازل کردیم» (ق/ 9).
ج) گاه به "قشر متراکم هواى اطراف زمین" ( جوّ ) گفته شده: « ما آسمان را سقف محکم و محفوظى قرار دادیم» (انبیاء/ 32) و اینکه خدا فرمود: ما آسمان ( جو زمین ) را سقف محکمی قرار دادیم به این جهت است که جو زمین همچون سقفى بر بالاى سر ما قرار دارد و داراى آن چنان استحکامى است که کره زمین را در برابر سقوط سنگ هاى آسمانى حفظ مى‏ کند، این سنگ ها که شبانه روز، مرتبا در حوزه جاذبه زمین قرار گرفته و به سوى آن جذب مى‏ شوند، اگر این قشر هواى متراکم نبود ما مرتبا در معرض سقوط این سنگ هاى خطرناک بودیم، اما وجود این قشر، سبب مى ‏شود که سنگ ها پس از برخورد با جو زمین مشتعل و سپس خاکستر شود.1-2. تبلور قدرت الهی در خلق اتمسفر یا جو برای امنیت زمین
قرآن چهارده قرن قبل (که علم نجوم فاصله خیلی دوری با علم نجوم فعلی داشت)، عظمت جهان هستی و کوچکی این دنیای محسوس در برابر آنچه به چشم نمی‌آید را بیان داشته است و اینکه فرموده: «آسمان را سقف محفوظی قرار دادیم» (انبیاء/ 32) ما را به یکی از خصوصیات جالب آسمان جلب نموده است که به واسطه تحقیقات و مطالعات علمی که در قرن بیستم به عمل آمده اثبات شده است.
اتمسفر یا جو، نقش اساسی در تداوم حیات بر روی زمین ایفا می نماید، هنگامی که بسیاری از شهاب سنگ‌های کوچک و بزرگ به زمین نزدیک می شوند اتمسفر زمین آنها را نابود می کند و به این ترتیب ما را از بلاها و خطرات بسیار بزرگ حفظ می نماید، کسانی که آسمان را تماشا می کنند به جنبه محافظتی اتمسفر کمتر فکر می‌کنند، آنها هرگز نمی اندیشند که اگر این ساختار وجود نداشت چه بر سَر دنیا می آمد، اگر اتمسفر یا همان جو وجود نداشت میلیون‌ها شهاب سنگ با زمین برخورد نموده و آن را غیرقابل زندگی می کردند، لایه محافظت اتمسفر به موجودات زنده این امکان را می دهد که با آرامش و اطمینان به زندگی خود ادامه دهند. مسلماً این خداوند متعال است که انسان‌ها را حفظ می‌نماید و این معجزه در قرآن توصیف شده است.1-3. تبلور قدرت الهی در ایجاد کمر بند «ان آلن» برای امنیت زمین
علاوه بر اتمسفر، کمربند «ان آلن» که از میدان مغناطیسی زمین بوجود آمده حلقه ای محافظتی در مقابل اشعه های مضری که سیاره ما را تهدید می کنند به وجود آورده است. این تشعشعات که به طور مداوم از خورشید و ستاره های دیگر متصاعد می شوند برای موجودات زنده کشنده اند. اگر کمربند یا لایه vanalen وجود نداشت، فوران های عظیم انرژی که به وفور در خورشید صورت می گیرد، همه موجودات زنده و به طور کلی حیات را در روی زمین از بین می برد.
خارج از اتمسفر هر چه از زمین دور شویم دمای فضا سردتر و سردتر می شود. کره زمین به وسیله اتمسفر از سرمای منجمدکننده فضا که حدود270 ـ درجه می باشد محافظت می شود.
لایه مگنتوسفر که از میدان مغناطیسی زمین بوجود آمده حلقه ای محافظتی در اطراف زمین ایجاد کرده که آن را در مقابل اجرام آسمانی، اشعه های فضایی و ذرات زیان آور حفظ می نماید.
این کمربندهای محافطتی که تا هزاران کیلومتر بالاتر از زمین امتداد یافته اند؛ موجودات زنده را در برابر انرژی کشنده ای که از فضا به آنها می رسد، حفظ می نمایند.حقایق علمی مذکور نشانگر این است که زمین به طور کامل محافظت می شود، این موضوع و حفاظت شدن زمین در آیه 32 سوره انبیاء و 1400 سال پیش مشخص شده است.
دکتر هوگ رس اهمیت حلقه های وان آلن را اینچنین توضیح می دهد: زمین متراکم ترین سیاره منظومه شمسی است. این کره بزرگ که از نیکل و آهن تشکیل شده میدان مغناطیسی شدیدی ایجاد می کند. این میدان مغناطیسی، لایه محافظتی زمین در برابر تشعشات را پدید می آورد که به حلقه و آن آلن مشهور است. این لایه، زمین را در برابر بمباران تشعشعات حفظ می نماید.
بدون این لایه، ادامه حیات در روی زمین ممکن نیست. تنها سیاره ای که مانند زمین از میدان مغناطیسی برخوردار است و از نواحی صخره ای تشکیل شده سیاره مریخ است. ولی شدت و قدرت میدان مغناطیسی زمین ضعیف تر است. لایه محافظتی در برابر تشعشعات که حلقه و الن آلن نامیده می شود خاص زمین است.
براساس محاسبات انجام شده فقط انرژی آزاد شده در یکی از فوران‌ها و انفجارات خورشیدی برابر با انرژی100 صد میلیارد بمب اتمی مانند بمب منفجر شده در هیرو شیما می باشد. پنجاه و هشت ساعت پس از یک انفجار در خورشید مشاهده شد که عقربه های مغناطیسی قطب نما حرکات غیر معمولی از خود نشان می دهند و در فاصله 250 کیلومتری بالاتر از اتمسفر زمین،دمای هوا ناگهان به 2500 درجه افزایش یافت. نتیجه اینکه این سیستم حفاظتی بسیار عالی و کارآمد در بالای سطح زمین فعالیت می کند.
سیستم مذکور کره ما را احاطه کرده و آن را از خطرات و تهدیدهای خارجی حفظ می‌کند؛ دانشمندان به تازگی به این مسأله پی برده اند و این در حالی است که قرن ها پیش، قرآن کریم ما را از این مسئله آگاه کرده است که اتمسفر زمین مانند یک حلقه محافظتی عمل می کند.2. آسمان جرم دار2-1. مفهوم شناسی کسف
كسف بسكون سين به معنى تكّه‏ها و قطعه‏هاست و به جدا شدن قطعه‌ای از یک چیز «کسف» گفته می‌شود و اگر به خورشید گرفتگی کسوف گویند، برای این است که در ظاهر قطعه و تکه‌ای از زمین جلوی خورشید قرار می‌گیرد. (رک: جوهرى، 1376ق، ج4، ص1421. موسى، 1410ق، ج‏2، ص 1306).2-2. قطعه‌آسمانی همسان با علم روز
خداوند متعال پس از بيان عظمت و اعجاز قرآن، در آيات 90-94 سوره اسراء به قسمتى از بهانه‏جويى‏هاى کفار اشاره مي كند كه نشان مى‏دهد موضع اين دسته از كفار در برابر دعوت حيات‏آفرين پيامبر –صلی الله علیه و آله و سلم- جز لجاجت و عناد و طغيان و استكبار نبوده؛ چرا كه در برابر پيشنهاد منطقى پيغمبر و سند زنده‏اى كه همراه داشته، درخواست هاى نامعقولى كه مى‏كردند.
یعنی این افراد دارند لجاجت می کنند و همه این حرف‌ها بهانه است که حتی اگر رسول خدا با اذن خدا همه این کارها را بکند، باز ایمان نمی‌آورند و بر اثر همین لجاجت‌ها بود که عده‌ای حق را می‌دیدند و یقین می‌کردند که حق است و بجای ایمان آوردن، بهانه تراشی کرده و از رسول خدا می‌خواستند، از خدا بخواهد آسمان را به زمین بیاورد: «أَوْ تُسْقِطَ السَّماءَ كَما زَعَمْتَ عَلَيْنا كِسَفاً أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ قَبيلاً» (سبأ / 9) (يا قطعات آسمان را آن چنان كه مى‏پندارى، بر سر ما فرود آرى؛ يا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بياورى).
اين جمله اشاره به حكايت كلام خداست كه فرمود: «یا قطعه‌هایی از سنگ های آسمانی را بر آنها فروریزیم».
چون کفار در بهانه‌های خود به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم- می‌گفتند، طبق گفته خودت خدا می‌تواند قطعه ای از سنگ های آسمانی را به زمین فرو ریزد، اگر می خواهی ما به تو ایمان بیاوریم، باید همین کار را بکنی و آسمان را بر سر ما قطعه قطعه فرو ريزى. (طباطبائی، 1374ش، ج13، ص281).
بنابراین مراد این است که خداوند برای عذاب افراد لجوج می‌تواند از آسمان بر آنها سنگ فرو ریزد و این به معنای فرو ریختن آسمان نیست و بیانگر این است که خداوند برای عذاب افرادی، قطعه سنگ هایی از آسمان بر سرآنها فرو می‌ریزد، یعنی چیزی از آسمان بر زمین می‌افتد نه اینکه خود آسمان برزمین بیفتد و این نه تنها با علم همسان است و بلکه افراد عادی نیز با چشم غیر مسلح فرود آمدن‌ شهاب سنگ‌ها را از سمت آسمان بارها مشاهده کرده‌اند و اگر این همه تجربه‌ها و یافته‌های علمی خرافه باشد، دیگر حقیقتی پیدا نخواهد شد.3. حرکت یا جریان خورشید
قرآن در آيات‏متعددى (يس/ 37- 40؛ انبياء/ 33؛ رعد/ 2؛ فاطر/ 13؛ زمر/5؛ لقمان/ 29 و ابراهيم/ 33) به حركت‏هاى خورشيد اشاره كرده و برخى از صاحب‏نظران اين آيات‏ را اعجاز علمى قرآن دانسته‏اند؛ زيرا به حركت‏هاى مختلف خورشيد اشاره دارد كه بر خلاف تصورات رايج در محافل علمى عصر نزول بوده است. (رضايى اصفهانى، 1387ش، ج1، ص85).
با پيشرفت علوم بشرى و كشف حركت زمين و خورشيد، روشن شد كه خورشيد هم خود داراى حركت انتقالى است و نه تنها خورشید و بلكه تمام منظومه شمسى و حتى كهكشان راه شيرى، در حركت است. بنابراین منظور از حركت‏ خورشيد، حركت دورانى به دور خويش و يا حركتى است كه همراه منظومه شمسى دارد (رک: مؤدب، 1379ش، ص201. مکارم شیرازی، 1371ش، ج‏18، ص388).
طبق یافته‌های علمی نیز ثابت شده است که: خورشيد با سرعت دوازده مايل در ثانيه، پيرامون خود حركت مى‏كند و حركت آن با گردش زمين تفاوت دارد؛( مغنيه، 1378ش، ج6، ص510) چنانچه دانشمندان علوم تجربى مى‏گويند: خورشيد با سرعت، حركت وضعى مى‏كند و در هر 5/ 25 روز، يك مرتبه به دور خود، مى‏چرخد و در هر 200 ميليون سال، يك مرتبه به دور مركز كهكشان مى‏گردد و با سرعت 5/ 19 كيلومتر در ثانيه حركت انتقالى دارد؛ پس اين حقايق كشف شده؛ هرچند هنوز قطعى نيست و ممكن است مقدار حركت كم يا زياد، اندازه‏گيرى شده باشد، ولى اصل حركت خورشيد و اينكه زمين، به دور خورشيد مى‏چرخد و ماه، به دور زمين مى‏چرخد، از مسلمات ثابت شده علم هيئت و نجوم است.
حاصل معناى آيه اين است كه: آفتاب پيوسته در جريان است، مادامى كه نظام دنيوى بر حال خود باقى است تا روزى كه از حركت بيفتد، قیامت برپا گردد و همه نتیجه افکار و اعمال خود را ببینند(رک: نوری، بی‌تا، ص26. رضائى اصفهانى، 1375ش، ص424. طباطبائی، 1374ش، ج‏17، ص132).4. ستارگان حقیقتی انکار ناپذیر
تا كنون چندين جزيره كهكشانى يا به عبارتى ديگر خوشه‏هاى كهكشانى كشف شده و دانشمندان دريافته‏اند كه كهكشان‌ها ضمن اينكه خودشان هر كدام داراى ستاره‌ها و منظومه‌هایی هستند و با نظام ويژه‏اى خانواده خود را اداره مى‏كنند، منظومه‏هاى داخلى هر کهکشان نیز، وابسته به اعضاى خانواده بزرگ‏ترى به نام جزاير كهكشانى هستند؛ يعنى هزاران كهكشان مثل كهكشان شيرى در يك سطح بزرگترى در فضا بدور يكديگر جمع شده و مجموعه عظيم كهكشانى را تشكيل داده‏اند كه آن را جزاير كهكشانى يا خوشه‏هاى كهكشانى مى‏نامند. (سليمى، 1381ش، ص67).
برای هر کدام از این کهکشان‌ها، جزیره‌ها و ستاره‌ها، نامی گذاشته شده است که این نام‌ها گاهی به نام کاشف و گاهی به نام بزرگان این علم و گاهی نیز بسته به شکل ظاهری آنهاست. (ابن طاووس، 1368ق، ص65).4-1. ستاره جاثی:
یکی از جزيره‌های كهكشانى صورت فلكى به نام «جاثى»‏ است که با اندکی تخیل، شبیه مردی است که به زانو نشسته و از 29 ستاره تشکیل یافته است (یعنی مجموعه این ستارگان از دور شبیه مرد به زانو نشسته است نه اینکه واقعا در آسمان مردی به زانو نشسته باشد). (رک: قطب‏الدين شيرازى، بی‌تا، ص41. بيرونى، 1362ش، ص92).
برخی مجموعه هركول‏(Hercules) را همان مجموعه‌ای می‌دانند که «جاثی» گفته می‌شود؛( زمانى قمشه‏اى، 1381ش، ص175) از این رو منظور از حرکت خورشید به سمت «هرکول» همان حرکت به سوی «جاثی» است.4-2. ستاره نسر
«شلياق» یا «چنگ رومی» صورت فلكى كوچكى است كه ده ستاره دارد و ستاره نسر یکی از ستاره‌های آن می‌باشد؛ براى ديدن دقيق آن به تلسكوپى بزرگ نياز هست. (رک: طوسى، بی‌تا، ص82. آملى، بی‌تا، ص134.سلیمی، 1381، ص282).
به نظر می‌رسد ستاره «وگا» نیز یکی از زیر مجموعه‌های شلیاق یا چنگ می‌باشد.4-3. راهنمای راه یکی از آثار ستارگان
خداوند كسى است كه ستارگان را آفريد تا از نور و طلوع و جايگاه آنها در تاريكي‌هاى صحرا و دريا استفاده شده و راه پیدا شود، زيرا برخى از ستارگان در جلو انسان و برخى در پشت سر و برخى در سمت راست و برخى در سمت چپ قرار دارند و در مسافرت‌ها و شهرها و يافتن قبله و تشخيص اوقات شب و پيدا كردن راه‏ها در صحراها و درياها، براى مردم راهنما هستند؛ البته جمله‏ «لِتَهْتَدُوا بِها» دلالت ندارد بر اينكه ستارگان فقط بخاطر راهنمايى مردم آفريده شده‏اند، بلكه‏ خداوند ستارگان را براى منافع مهم و بى‏شمارى آفريده است و برخى از ستارگان که نام‏هاى خاصّی دارند، مهم‏ترين علامت‏هايى است كه ناخداى كشتى در كشتى و راننده در ماشين و مسافرى كه بر اسب خود سوار است با اين علايم راه خويش را پيدا مى‏كنند. بسيارى از كشتى‏ها، در زمانى‏كه قطب‏نماى آنها خراب مى‏شود، بر طبق نقشه آسمان و موقعيت‏هاى ستارگان راه مى‏پيماند. (رک: مغنیه، 1378ش، ج3، ص364. صادقى تهرانى، 1406ق، ج‏10، ص161).
این علامت‌ها در عصر مدرن نیز کاربرد دارد به طوری که دانشمندان فضایی با طلوع و غروب برخی ستارگان مانند دب اکبر و غیره، مسافرت‌ها و مطالعات علمی خود را شروع می‌کنند. (فيومى، 1424ق، ص27.).
بنابراین از ستارگان می‌توان در تشخیص قبله، پیدا کردن شمال و جنوب در شب، نزدیک به صبح بودن و غیره استفاده کرد و این را تجربه‌های افراد و علم پیشرفته ثابت کرده است. (رک: حسن‏زاده آملى، 1416ق، ص87. طبرانى، 2008م، ج3، ص65. فخر رازى، 1420ق، ج13، ص79).
به عنوان نمونه پيدا كردن ستاره قطبى مى‏تواند در شب راهنماى خوبى براى به‏ دست آوردن جهات اصلى باشد. براى اين منظور بايد با چند صورت فلكى آشنا بود:
يكى از آنها دب اكبر (خرس بزرگ، ملاقه بزرگ، آبگردان، بنات النعش بزرگ، هفت برادران بزرگ و ...) است؛ چهار ستاره از هفت ستاره كاسه آبگردان را تشكيل داده و با اسامى دبه(Dubhe) مراق(Merak) فخذ(phecae) مغرز(Megrez) معروفند، ستارگان قائد(Aikaid) عناق(Mizqr) و جون(Aliotn) دسته آبگردان، را صورت بخشيده‏اند؛ در نزديكى عناق ستاره كوچك «سها» قرار دارد كه در روزگار پيش جهت آزمون نور چشم از آن استفاده مى‏كردند.
ديگرى صورت فلكى دب اصغر (خرس كوچك، ملاقه كوچك، آبگردان كوچك، بنات النعش كوچك، هفت برادران كوچك و ...) است. معروفترين و پرنورترين ستاره اين مجموعه فلكى، ستاره‏ «جدى» (قطبى) نام دارد. پيدا كردن اين ستاره در آسمان ساده است، بدين گونه كه اگر فاصله بين دو ستاره مراق و دبه مشهور به قراولان كه در كاسه آبگردان بزرگ است، شش برابر كنيم و در امتداد دبه مراق پيش رويم، به ستاره جدى كه دب اصغر ناميده شده خواهيم رسيد؛ بنابراين اگر در يك زمين هموار روبروى ستاره قطبى به گونه‏اى بايستيم كه ستاره نامبرده برابر دو ابروى (وسط پيشانى) ما قرار گيرد، روبروى شمال جغرافيايى ايستاده و پشت سر ما جنوب، طرف راست ما مشرق اعتدال و طرف چپ ما مغرب اعتدال خواهد بود. (زمانى قمشه‏اى، 1381ش، ص290).5. پدیده رعد و برق از شگفتی‌های علمی در قرآن
قبل از بارش در ابرهای باران زا، در قسمت بالایی آن که دارای بار مثبت است و قسمت پایینی که دارای بار منفی است، یک پیوند مثبت و منفی ایجاد شده و در نتیجه‌ی تعامل آنها، تخلیه الکتریکی صورت می‌گیرد که در زبان عرف به این پیوند و تخلیه الکتریکی، رعد و برق گفته می‌شود و بعد از این تخلیه، ابر توانایی بارش را پیدا می کند (بازرگان، 1344ش، 59-126) و این از شگفتی‌های علمی و اعجازگونه قرآن کریم است که در 14 قرن پیش به نحوه تشکیل باران، پیوند بارهای مثبت و منفی، متراکم شدن و روی هم انباشته شدن ابرها اشاره می‌کند:
• «آيا نديدى كه خداوند ابرهايى را به آرامى مى‏راند، سپس ميان آنها پيوند مى‏دهد و بعد آن را متراكم مى‏سازد؟! در اين حال، دانه‏هاى باران را مى‏بينى كه از لابه‏لاى آن خارج مى‏شود؛ و از آسمان- از كوه‏هايى كه در آن است- دانه‏هاى تگرگ نازل مى‏كند و هر كس را بخواهد بوسيله آن زيان مى‏رساند و از هر كس بخواهد اين زيان را برطرف مى‏كند؛ نزديك است درخشندگى برق آن،
• چشم‌ها را ببرد» (نور/ 43).
• «و از ابرهاى متراکم (باران‏زا) آبى فراوان نازل كرديم‏» (نبأ/ 14).
قرآن به نقش باد در بارور شدن ابرهای باران‌زا و پیوند بارهای مثبت و منفی نیز اشاره می‌کند:
• «خداوند همان كسى است كه بادها را مى‏فرستد تا ابرهايى را به حركت در آورند، سپس آنها را در پهنه آسمان آن گونه كه بخواهد مى‏گستراند و متراكم مى‏سازد؛ در اين هنگام دانه‏هاى باران را مى‏بينى كه از لا به لاى آن خارج مى‏شود، و هنگامی که اين (باران) را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مى‏رساند، ناگهان خوشحال مى‏شوند» (روم/ 48).
• «و باد [ها] را بارور کننده(ی ابرها و گیاهان) فرستادیم؛ و از آسمان آبی فرو فرستادیم و شما را با آن سیراب ساختیم؛ در حالی که شما ذخیره‌ساز آن نیستید». (حجر/22. رک: رضايى اصفهانى، بی‌تا، ص62).
نکته جالب در این آیات، نقش باد در متراکم شدن ابرهاست که امروزه با کمک علم کشف شده است، در حالی که 1400 سال قبل، امکانات زیادی برای کشف نقش باد و متراکم شدن ابرها و مراحل تشکیل آنها وجود نداشت.5-1. ترس و طمع در پدیده رعد و برق
قرآن با اشاره‏هاى پر معنى به نشانه‏هاى عظمت خدا و اسرار آفرينش و با انگشت گذاشتن روى قسمت‌هاى مختلفى از پديده‏هاى طبيعى همچون رعد و برق،( رک: بقره/ 20-19. رعد/ 13-12. نور/ 43. روم/ 24) بشریت را به اندیشیدن واداشته، رابطه بندگان را با خدا نزديك‌تر كرده و نور ايمان و معرفت را در قلب‌هاي‌شان مى‏پاشد.
هر چند رعد و برق برخی را به وحشت مى‏اندازد؛ اما از آنجا كه غالبا همراه آن رگبارهايى به وجود مى‏آيد و تشنه كامان را آب زلال مى‏بخشد و درختان و زراعت را سيراب مى‏كند، آنها را به اميد و طمع مى‏كشاند. (رک: مروان وحيد شعبان، 1427ق، ص 333. طوسى، بی‌تا، ج‏6، ص229. طبرانى، 2008 م، ج‏4، ص11).
این نگرش به رعد و برق نه با علم مخالف است و نه پدیده‌ای تخصصی است که افراد عادی توان درک آن را نداشته باشند و نه نیاز به پیشرفت‌های علمی دارد تا گفته شود مردم عربستان چون در جهل فرو رفته بودند، توان درک آن را نداشتند؛ افراد زیادی از رعد و برق می‌ترسند، افرادی هستند که موقعیت زمانی و مکانی آنها ایجاب می‌کند که باران نبارد و با رعد و برق مضطرب می‌شوند؛ مانند افرادی که مصالحی در بیرون دارند که با بارش باران از بین خواهد رفت. (رک: فخر رازى، 1420ق، ج‏19، ص21. العبيدى، 1426ق، ج‏5، ص56. حمدى زقروق، 1423ق، ص825).
این ترس و طمع همان است که قرآن کریم آن را بیان می‌کند:
• «او كسى است كه برق را كه مايه ترس و طمع مى‏باشد، به شما ارائه مى‏دهد. او كسى است كه ابرهاى سنگين و پربار ايجاد مى‏كند». (رعد/ 12. رک: سيوطى، بى‏تا، ج‏3، ص368. زمخشرى، 1407ق، ج‏2، ص 518).
• «و از آيات او اين است كه برق و رعد را به شما نشان مى‏دهد كه هم مايه ترس و هم اميد است و از آسمان آبى فرو مى‏فرستد كه زمين را بعد از مردنش بوسيله آن زنده مى‏كند؛ در اين نشانه‏هايى است براى جمعيّتى كه مى‏انديشند».( روم/ 24).
این ترس و طمع در رعد برق را افراد بیابانگرد و به دور از علم و پیشرفت نیز با تجربه دریافته‌‌اند و در طول تاریخ افراد زیادی در اثر صاعقه که ثمره رعد و برق است، از بین رفته‌اند و افراد و ملت‌هایی نیز با این پدیده‌ها و به امر الهی نابود شدند که این واقعیت انکار ناپذیر خود دلیلی است بر اینکه این پدیده‌ها می‌توانند به امر الهی، مخالفان را نابود سازند.( رک: آیات 78 سوره اعراف، 5 سوره حاقه، 67 سوره هود، 17 سوره فصلت، 44 سوره ذاريات).5-2. ستایشگر الهی بودن رعد و برق
از آنجا که رعد و برق خدمات پر ارزش و حساب شده‏اى دارند، عملا تسبيح خدا مى‏گويند و به تعبير ديگر: رعد زبان گوياى برق است، كه حكايت از نظام آفرينش و عظمت خالق مى‏كند.
نه تنها صداى به وجود آمده از رعد و برق، خدا را تسبیح می‌کند؛ ( رک: همذانی، 1426ق، ص 201. بيضاوى، 1418ق، ج‏3، ص183) بلکه همه جهان هستی تسبيح گوی خدایند، هر چند عده‌ای توان درک تسبیح آنها را ندارند:
• «آسمان‌هاى هفتگانه و زمين و كسانى كه در آنها هستند، همه تسبيح او مى‏گويند و هر موجودى، تسبيح و حمد او مى‏گويد؛ ولى شما تسبيح آنها را نمى‏فهميد...»( اسراء/ 44).
• «آيا نديدى تمام آنان كه در آسمان‌ها و زمينند براى خدا تسبيح مى‏كنند، و همچنين پرندگان به هنگامى كه بر فراز آسمان بال گسترده‏اند؟! هر يك از آنها نماز و تسبيح خود را مى‏داند و خداوند به آنچه انجام مي‌دهند داناست». (رک: نور/ 41. و رک: حديد/ 1. حشر/1. صف/ 1. جمعه/ 1. تغابن/ 1. ص/ 18و...).
تسبیح در اين آیات به معنى خضوع و نهايت تسليم است، يعنى همه مخلوقات عالم امکان در برابر فرمان او خاضع مى‏باشند، هر چند توان درک آن برای انسان‌های مادی‌نگر سخت باشد. (مكارم شيرازى، 1371ش، ج‏10، ص153).6. کمبود اکسیژن در ارتفاعات شگفتی‌ای دیگر در قرآن کریم
یکی از شگفتی‌های علمی که قرآن در آیه 125 سوره انعام در قالب تشبیه آن را بيان كرده است «نبود اکسیژن در آسمان» است که باعث تنگی سینه گشته و تنفس را بر انسان سخت م‌کند؛ باید دید کمبود اکسیژن چه تاثیری در ریه‌ها می‌گذارد؟ آیا تند تند نفس کشیدن بر تورم ریه‌ها و مجاری تنفسی نمی‌انجامد و اگر در اثر کمبود اکسیژن مجاری تنفسی دچار التهاب می‌شود، آیا پذیرفتنی است که گفته شود با التهاب داخلی، سینه گشادتر می‌شود یا اینکه از نگاه علمی، وقتی التهاب به وجود آید مجاری تنفسی تنگ‌تر خواهد شد؟
پس از اختراع بالن و هواپيما، بشر متوجه شد كه هر چه انسان از سطح زمين بالاتر مى‏رود، احساس خفگى و تنگى سينه به او دست مى‏دهد و در ارتفاعات بالاتر به قدرى اين پديده، شديدتر است كه سرانجام انسان دچار خونريزى بينى و يا دهان شده و پس از مدت كوتاهى مى‏ميرد. وقتی اکسیژن کم می‌شود، ریه‌ها در اثر کمبود اکسیژن تنگ‌تر می‌شوند و باید با دستگاه‌های تولید اکسیژن این کمبود برطرف شود. (رک: عقيلى علوى شيرازى، بی‌تا، ج‏1، ص543. یزدی، ،1343ش، ص356. دیاب، بی تا، ص18).
عدم آگاهى از اين پديده‏ى علمى كه قرآن به آن اشاره فرموده است، باعث قربانى افراد زيادى در ابتداى پيدايش بالن و هواپيما گرديد؛ به همين دليل است كه امروزه در هواپيماها، دستگاه‌هاى كنترل فشار و اكسيژن هوا تعبيه شده است.
اولين بار دانشمندى بنام «تورشيلى یا تورچیلی» فشار هوا را كشف كرد. او ميزان اين فشار را معادل فشار عمود هواى دور كره زمين بر يك سانتيمتر مربع از آن تخمين زد كه معادل فشار عمودى از جيوه به طول 76 سانتيمتر مى‏شود. هرچه از سطوح زمين بالاتر برويم از ميزان اين فشار كاسته مى‏شود و اين امر باعث اختلال در رسيدن هوا به ريه‏ها و انبساط گازهاى موجود در امعاء و سرانجام باعث مرگ آدمى مى‏گردد. (رک: حسانى ناصرى، 1425ق، ص239. عباس نژاد، 1385ش، ص168).
بنابراین از نظر علمی با کمبود اکسیژن، سینه تنگ‌تر می‌شود نه گشادتر؛ زیرا با کمبود اکسیژن، سینه ملتهب می‌شود و همین تورم، مجاری تنفسی را تنگ می‌کند و این از شگفتی‌های علمی قرآن کریم است که قرن‌ها پیش از کشف این نکته علمی، بدان اشاره کرده است. (رک: ابن سينا، 1426ق، ج‏2، ص485. كلوت بك، 1382ش، ص132).
خداوند در آيه‏ 125 سوره انعام مى‏فرمايند: «فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ» «هركس را كه خدا بخواهد هدايت كند، سينه‏اش را به نور اسلام گشاده مى‏گرداند و هركه را كه بخواهد گمراه كند، سينه او را تنگ و سخت مى‏نمايد، گويى كه در آسمان بالا مى‏رود».
نكته‏ى اعجاب‏انگيز اين آيه‏، آنجاست كه مى‏فرمايد: سينه او را تنگ و سخت مى‏گرداند گويى كه در آسمان بالا مى‏رود.
روزى كه مردم اين آيه را شنيدند گمان كردند كه اين بيان قرآنى تنها جنبه‏ تشبيهى دارد و منظور از بالا رفتن و صعود كردن، صعود واقعى نيست؛ اما حقيقت اين است كه اين آيه يك پيش‏گويى است كه بعد از گذشت قرن‌ها، بشر تازه متوجه رمز آن شده است.( رک: هيتو، 1421ق/2001م، ص220. عباس نژاد، 1385ش، ص168).
در اين آيه از سختى و دشوارى زندگى گم‏راهان سخن مى‏گويد و آنان را به كسى تشبيه مى‏كند كه در حال صعود به لايه‏هاى بالايى جو است و در اثر اين صعود دچار تنگى نفس و فشار سخت بر سينه خود مى‏گردد.(محمد حسنى، 2006م، ج‏2، ص 157).
ازاين‏رو معناى‏ «كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ» چنين مى‏شود: او مانند كسى است كه در لايه هاى مرتفع جو، دچار تنگى نفس و سختى و دشوارى فراوان گشته است در واقع كسى كه خدا را از ياد برده- در زندگى- مانند كسى است كه در لايه‏هاى بالايى جو قرار دارد و دست‏خوش درد و رنج و سختى تنفس است لذا از اين تعبير (اعجازگونه) به خوبى به دست مى‏آيد كه اگر كسى در لايه‏هاى فوقانى جو فاقد وسيله حفاظتى باشد، دچار چنين دشوارى و تنگى نفس مى‏گردد اين جز با اكتشافات علمى روز قابل فهم نيست، كه در آن روزگار براى بشريت پوشيده بوده است. (رک: شافعى، بی‌تا، ج‏2، ص226. محمد مختار عرفات، 1424ق، ص104).
اما معنى لطيف‌ترى براى آيه نيز به نظر مى‏رسد و آن اينكه: امروز ثابت شده كه هواى اطراف كره زمين در نقاط مجاور اين كره كاملا فشرده و براى تنفس انسان آماده است، اما هر قدر به طرف بالا حركت كنيم هوا رقيق‌تر و ميزان اكسيژن آن كمتر مى‏شود به حدى كه اگر چند كيلومتر از سطح زمين به طرف بالا (بدون ماسك اكسيژن) حركت كنيم تنفس كردن براى ما هر لحظه مشكل و مشكلتر مى‏شود و اگر به پيشروى ادامه دهيم تنگى نفس و كمبود اكسيژن سبب بيهوشى ما مى‏گردد، بيان‏ اين تشبيه در آن روز كه هنوز اين واقعيت علمى به ثبوت نرسيده بود در حقيقت از معجزات علمى قرآن محسوب مى‏گردد. (رک: مكارم شيرازى، 1371ش، ج‏5، ص435. ميدانى، بی‌تا، ج‏11، ص 419. آل‏غازى، 1382ق، ج‏3، ص 403).7. اثر انگشت از شگفتی‌های علمی قرآن
یکی از شگفتی‌های مطرح شده در قرآن احيا و تنظيم سر انگشتان است و قرن‏ها از نزول قرآن گذشت تا كشف شد كه هر كس، اثر انگشت مخصوص به خود دارد؛ چه سرّى در سر انگشتان است كه اين‏چنين بدان توجه شده است؟! به راستى چرا خدا اعضاى ديگر بدن را ذكر نفرمود؟ مسلمانان بر این باورند که قرآن با طرح چنین شگفتی‌هایی، بشریت را به اندیشه وا می‌دارد تا بر وحیانی بودن آن برسند و این‌که فقط علم سرچشمه گرفته از منبع الهی است که چنین شگفتی‌هایی را بیان می‌کند، آنهم در عصری که جهل جامعه را فراگرفته بود؛ هرچند عده‌ای ‌با شبهه‌پراکنی در وحیانی بودن قرآن تردید می‌کنند اما با کشف رازهای بیشتر این تردیدها نیز کارساز نخواهد شد.7-1. گستردگی مفهومی واژه «بنان»
«بنان» از ریشه «بنن» در لغت به معنای انگشت دست و پا؛ اطراف انگشت؛ انگشتان و دیگر اعضای بدن می‌باشد و به هر چیزی که استواری و دوام و سامان دهنده باشد، «بنان» گویند و چون زندگى انسان بر انگشتان استوار مى‏گردد و با آنها کارها سامان دهی می‌شود، به آن «بنان» گفته می‌شود. (رک: موسى، 1410ق، ج‏2، ص1168. ابن سيده، 1421ق، ج‏10، ص465. ابن اثير، 1367ش، ج‏1، ص157.جوهرى، 1376ق، ج‏5، ص2080. فيروز آبادى، 1415ه.ق، ج‏4، ص186. مرتضى زبيدى، 414ه.ق، ج‏18، ص68. فراهيدى، 1409ق، ج‏8، ص372. ازهرى، 1421ق، ج‏15، ص337.راغب اصفهانى، 1374 ه.ش، ج1، ص313).
از این‌رو اطراف انگشتان که یکی از معانی «بنان» می‌باشد، همان خطوط، ویژگی‌ها و خصوصیات هر انگشتی است که با انگشت دیگران متفاوت می‌باشد و با این نگاه، ترجمه «بنان» به خطوط انگشت و اثر انگشت، ترجمه‌ای درست و مناسب است که در لغت‌نامه‌ها بدان اشاره شده است، هرچند ممکن است کلمه «بنان» در جای دیگر به معنای خود انگشت هم استعمال شود، چنانچه از ظاهر آیه12 سوره انفال همین معنا بدست می‌آید: «... ﻓَﺎﺿْﺮِﺑُﻮﺍْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻷَﻋْﻨَﺎﻕِ ﻭَﺍﺿْﺮِﺑُﻮﺍْ ﻣِﻨْﻬُﻢْ ﻛُﻞَّ ﺑَﻨَﺎﻥٍ».
بر همین اساس است که مفسران گفته‌‏اند علّت تخصيص «بنان» در آيه4 سوره قیامت آنست كه خدا نه تنها به جمع کردن استخوان‌ها، بلكه به ساختن انگشتان آدمى و خطوط معيّن و دقيق آنها نيز تواناست؛ خطوطی که علم انگشت نگارى روشن مي‌كند در انسان‌ها يكسان نيستند و مناسب‌ترین معنای «بنان» در این آیه را، اطراف انگشت و ویژگی‌های خاص آن می‌دانند که خطوط منحصر به فرد آن در افرد یکی از این شگفتی‌هاست و قدرت الهی می‌طلبد تا دوباره خلق شود.
خلاصه سخن اینکه «بنان» هم به معنای انگشت و هم به معنای بندهای آن و هم به معنای اطراف انگشت و خطوط و ویژگی‌های منحصر به فرد آن در انسان‌ها می‌باشد.7-2. چرایی اشاره قرآن به سرانگشت
این سؤال مطرح می‌شود که چرا خدا از میان اعضای انسان به سر انگشت اشاره کرده است؟! در پاسخ باید گفت:
الف) این تعبیر اشاره لطیفى به خصوصیات موجود در خطوط سرانگشت انسان‌هاست که با خطوط سرانگشت دیگران فرق دارد و این خطوط ظریف و پیچیده‌اى که در سرانگشتان هر انسانى نقش بسته است، بیانگر آفریننده تواناست که سزاوار پرستش می‌باشد. (قرشی، 1377ش، ج ‏11، ص 449).
ب) به خلقت عجیب انگشت اشاره دارد که صورت‌هاى مختلف و خصوصیات ترکیبی و عددی را در خود جمع کرده است و فواید بسیارى بر آن مترتب می‌شود؛ مثلاً به حالت‌های مختلفی باز و بسته می‌شود، حرکات ظریف و کارهای دقیق توسط آن انجام می‌شود که اسرارش یکی پس از دیگری براى انسان با پیشرفت دانش بشری کشف می‌شود.( رک: طباطبايى، 1374 ه.ش، ج‏20، ص165. نیشابوری، 1416ق، ج ‏6، ص400).7-3. قرآن اولین منبع اشاره کننده به اثر انگشت
در اواخر قرن نوزدهم میلادی علم تجربی به این حقیقت و کشف رسید که اثر انگشت هر شخصی منحصر به فرد است و هیچ شباهتی با دیگر افراد ندارد و این اثر انگشت از اول خلقت تا آخر عمر تغییر نمی‌کند؛ این در حالی است که قرآن کریم چهارده قرن پیش به این کشف علمی اشاره نموده است. (رک: اشیقر، 1408ق، ص306. صابونى، 1405ه.ق، ص135).
هر چند ممکن است برخی ادعا کنند که در قرن‌های قبل نیز از انگشت زدن بر روی سفال‌ها، کوزه‌ها و نامه‌ها استفاده می‌شد؛ اما این انگشت زدن بدان معنا نبود که آنها رازهای خطوط انگشت را کشف کرده بودند زیرا تا قرن نوزده پس از میلاد کسی از متفاوت بودن اثر انگشت افراد با خبر نبود و این یعنی اثر انگشت تا این زمان ناشناخته بود و اگر قرآن قرن‌ها پیش بدان اشاره کرده، بیانگر سرچشمه الهی داشتن قرآن می‌باشد. (رک: عدنان شريف، 2001م، ص107. فيومى، 1424ق، ص77).8. شکل گیری باران از شگفتی‌های علمی قرآن
مطالبی در قرآن آمده که حاوی یکسری نکات هواشناسی است، مردم آن زمان اطلاعی از این اسرار نداشتند و طی گذشت زمان و با توجه به پیشرفت علوم در زمینه‌های گوناگون و به خصوصً علم هواشناسی پی به این اسرار و رازهای هستی برده‌اند. از سوی دیگر، بیان این مطالب از سوی قرآن کریم، با توجه به محیط خشک آب و هوایی و نزول این کتاب آسمانی در آن مکان و منطقه، شگفت‌انگیز و حیرت‌آور است.8-1. شکل گیری باران در نگاه علم
دو نوع ابر وجود دارد كه باران را نتیجه می‌دهند و بر اساس شكل‌شان، به دو دسته تقسیم می‌شوند: استراتوس (نوع لایه‌ای) و كومولوس (نوع توده‌ای). ابرهای لایه‌ای باران‌زا، خود به دو دسته استراتوس و نیمبواستراتوس تقسیم می‌شوند. نوع دوم ابرهای باران‌زا نوع توده‌ای است كه خود به كومولوس، كمولونیمبوس و استراتوكومولوس تقسیم می‌شود. این ابرها با شكل پف كرده (باد كرده) و انباشته شده روی یكدیگر مشخص می‌شوند. كومولوس و كمولونیمبوس ابرهای توده‌ای حقیقی هستند و استراتوكومولوس شكلی از كومولوس‌های تغییر شكل یافته و گسترده شده است؛ یافته‌های علمی نشان می دهد كه پس از تبخير آب‏هاى سطحى كره زمين به وسيله حرارت خورشيد و تشکیل ابرها، كومولونیمبوس طی مراحل زیر باران ایجاد می كند.
1ـ ابتدا ابرها با نیروی باد به حركت در می آیند، قطعه های پراكنده و كوچك كه كومولوس نام دارند با نیروی باد به یكدیگر فشرده شده و در یك منطقه تجمع می یابند و ابرهای كومولونیموس را می سازند.
2ـ اتصال: ابرهای كوچكتر به یكدیگر متصل و ابرهای بزرگتر را تشكیل می دهند.
3ـ تراكم و انبوه شدن: وقتی ابرهای كوچكتر به هم می پیوندند و ابرهای بزرگتر را می سازند در ابرهای بزرگ حركت و رشد عمودی به سمت بالا صورت گرفته كه این پدیده در مركز ابرها بیشتر از لبه ها و كناره های آن رخ می دهد و بعد از این رشد رو به بالا موجب كشیده شدن توده ابر به بالا و رسیدن به ناحیه سردتر اتمسفر (جو) كه محل تشكیل قطره های آب و تگرگ است، می شود و قطره های آب و تگرگ، بزرگتر و سنگین تر شده و حركت رو به بالای آنها متوقف می‌شود و به صورت قطره های باران و تگرگ فرود می آیند. (کمالی و عسگری، بی‌تا، ص38. کاویانی و علیجانی، بی‌تا، ص235).8-2. شکل گیری باران در نگاه قران
هر چند قرآن درباره منشأ و چگونگی پدید آمدن باران بصراحت سخن نگفته و فقط در آیات مختلف به جایی که باران از آن‌جا فرو می‌بارد، اشاره می‌کند که بنابر ظاهرِ بیشتر این آیات، باران از آسمان فرو می‌بارد؛ اما با رژف‌نگری در آیات مربوط به پدیده باران، می‌توان گفت مراحل تشكيل ابر و نزول‏ باران بدين قرار است:
اول: تبخير آب: مرحله نخست شكل‏گيرى ابرها، تبخير آب‏هاى سطحى كره زمين به وسيله خورشيد است: «و چراغى روشن و حرارت‏بخش آفريديم! و از ابرهاى باران‏زا آبى فراوان نازل كرديم». (نبأ/ 14-13).
نزول باران در اين آيه، به دنبال ذكر خورشيدِ حرارت بخش، به علّيت حرارت خورشيد در تبخير آب‏ها و نزول باران اشاره دارد. (رک: عاملى، 1360ش‏، ج2، ص195.‏ صفايى حائرى، 1386ش‏، ج2، ص289. حسينى همدانى، 1404ق‏، ج12، ص465).
دوم) ارسال باد: پس از تبخير آب، خداوند بادها را براى برانگيختن و تشكيل ابر مى‏فرستد؛ برانگيختن ابر به وسيله باد، بدين صورت است كه ذرّات آب معلّق در هوا را جمع و آن را به صورت ابر ظاهر مى‏كند. (روم/ 48. رک: مكارم شيرازى، 1374ش، ج 16، ص468).
سوم: پيوند ابرهاى پراكنده و تراکم کردن آن‌ها: پس از بالا رفتن ابر، خداوند آن‏ها را با باد به‏آرامى به‏يك‏ديگر نزديك ساخته، پيوند مى‏دهد. یعنی پس از رانده شدن ابرها به سوى يك‏ديگر، فشار باد و برودت هواى جو، باعث پيوند آن‏ها مى‏شود.و سپس خداوند ابرها را به وسيله باد بر روى هم متراكم مى‏كند؛ چنان‏كه در آيه ديگر، به تراكم ابرها به وسيله باد اشاره كرده است. (رک: نور/ 43. روم/ 48. و رک: صادقى تهرانى، 1365 ش، ج23، ص198.).
چهارم: بارورى ابرها پيش از نزول باران به وسیله باد. (حجر/ 22. رک: مغنيه، 1424ق‏، ج4، ص472).
پنجم: نزول باران از لابلای ابرها.( رک: نور/ 43. روم/ 48).8-3. سازگاری اشاره‌های علمی قرآن با نظریات هواشناسی
آیه 43 سوره نور، مراحل تشكیل ابرهای باران‌زای توده‌ای (نوع كومولونیمبوس) و آیه 48 سوره روم مراحل تشكیل ابرهای باران‌زای لایه‌ای (استراتوس) را بیان می‌كند؛ این تعبیرات موجز قرآن، دقیقاً با دیدگاه‌های علوم طبیعی سازگار است.( شاذلي، 1412ق، ج4، ص2522و ج5، ص2775).
آیه ۲۲ سوره حجر به این نکته که آب‌های زمین به باران تبدیل می‌شود، اشاره دارد (طباطبائی، 1374ش، ج12، ص146) و تعبیرات «تصریف الرّیاح»،( رک: بقره/ 164. جاثیه/5) و «معصرات»، (نبأ/ 14) برای باد و ابر به کار رفته که بر سازگاری شکل گیری و بارش باران با علوم طبیعی دلالت دارد. (رک: بازرگان، 1344ش، ص59-126. مصطفوی، بی‌تا، ج10، ص220. راغب اصفهانی، بی‌تا، ص744).
در همه آیاتی که به نوعی به بارش باران اشاره دارد، هیچ لغتی به معنای دریای آسمانی نمی‌باشد و معصرات هم در آیه 14 سوره نبأ به معنای حرکت دادن و فشرده شدن بوده و کنایه از ابرهای باران‌زایی است که با تکان دادن بادها، فشرده شده و باران از آنها فرو می‌ریزد. (رک: مرتضى زبيدى، 1414ق، ج‏7، ص 231. طريحى، 1375ش، ج‏3، ص 407. ابن فارس، 1404ق، ج‏4، ص 342).



منابعقرآن کریم ابن اثير، مبارك، 1367ش، النهاية في غريب الحديث و الأثر، موسسه مطبوعاتي اسماعيليان، قم، چاپ چهارم. ابن سيده، على، 1421ق، المحكم و المحيط الأعظم، دار الكتب العلمية، بيروت.ابن سينا، حسين، 1426ق، القانون في الطب ، دار إحياء التراث العربي، بيروت.ابن طاووس، على، 1368ق، فرج المهموم في تاريخ علماء النجوم ، دار الذخائر، قم. ابن فارس، احمد، 1404ق، معجم مقاييس اللغة، مكتب الاعلام الاسلامی، قم.ازهرى، محمد، 1421ق، تهذيب اللغة، دار احياء التراث العربي، بیروت.اشیقر، محمد علی، 1408ق، لمحات من تاريخ القرآن، موسسه الاعلمی، بیروت، چاپ دوم.آل‏غازى، عبدالقادر، 1382ق، بيان المعانى ، مطبعة الترقي، دمشق.آملى، حسين، بی‌تا، پنجاه باب سلطانى، بی‌جا، بی‌نا.بازرگان، مهدی، 1344ش باد و باران، دارلفکر، قم.بيرونى، ابو ريحان ، 1362ش، محمد، التفهيم لاوايل صناعة التنجيم ، بابك، ، تهران.بيضاوى، عبدالله، 1418ق، أنوار التنزيل و أسرار التأويل ، دار إحياء التراث العربی، بیروت.جوهرى، اسماعيل، 1376ق، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربية، دار العلم للملايين، بيروت. حسانى ناصرى، محمد شراد، 1425ق، الحجامة شفاء لكل داء، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، بیروت.حسن‏زاده آملى، حسن، 1416ق، دروس معرفة الوقت و القبلة، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ چهارم، قم. حسينى همدانى، محمد، 1404ق، انوار درخشان ، كتابفروشى لطفى‏، تهران.حمدى زقروق، محمود، 1423ق، الموسوعة القرآنية المتخصصة، وزارة الاوقاف مصر، قاهره.دیاب، عبدالحمید و قرقوز، بی‌تا، طب در قرآن، ترجمه: چراغی، انتشارات حفظی، تهران.راغب اصفهانى، حسين، 1374ش، ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، مترجم: غلامرضا خسروی حسینی، انتشارات مرتضوي تهران، چاپ دوم.رضائى اصفهانى، محمد على، 1375ش، در آمدى بر تفسير علمى قرآن، اسوه، قم.رضايى اصفهانى، محمد، بی‌تا، على‏پرسش‏هاى قرآنى جوانان‏، پژوهشهاي تفسير و علوم قرآن‏، قم، چاپ دوم.رضايى اصفهانى، محمدعلى، 1387ش، تفسير قرآن مهر، پژوهش‌هاى تفسير و علوم قرآن، قم.زمانى قمشه‏اى، على، 1381ش، هيئت و نجوم اسلامى، موسسه فرهنگي سماء، قم.زمخشرى، محمود، 1407ق، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل فى وجوه التأويل، دار الكتاب العربي، بیروت، چاپ سوم.سليمى، لطفعلى، 1381ش، كهكشان‌ها در قرآن ، انصارى، قم.سيوطى، جلال الدين، بى‏تا، معترك الأقران في أعجاز القرآن، دارالفكرالعربى، بى‏جا.شاذلي، سيد بن قطب، 1412ق، فى ظلال القرآن، دارالشروق‏، بیروت – قاهره، چاپ هفدهم.شافعى، محمد بيك، بی‌تا، السراج الوهاج فيما يتعلق بالتشخيص و العلاج، مؤسسه احياء طب طبيعى، تهران.صابونى، محمد على، 1405ق، التبيان في علوم القرآن، عالم الكتب، بیروت.صادقى تهرانى، محمد، 1406ق، الفرقان فى تفسير القرآن بالقرآن و السنه، فرهنگ اسلامى، قم، چاپ دوم.صفايى حائرى، على، 1386ش، ‏تطهير با جارى قرآن‏، ليلة القدر، قم‏، چاپ دوم.طباطبايى، محمدحسين، 1374ش، الميزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم.طبرانى، احمد، 2008م، التفسير الكبير: تفسير القرآن العظيم، دار الكتاب الثقافي، اربد اردن. طريحى، فخر الدين، 1375ش، مجمع البحرين، انتشارات مرتضوي، تهران، چاپ سوم.طوسى، محمد، بی‌تا، بيست باب در معرفت اسطرلاب، بی‌نا، بی‌جا.عاملى، ابراهيم، 1360ش‏، تفسير عاملى، صدوق، تهران. عباس نژاد، محسن، 1385ش، قرآن و طب، مؤسسه انتشاراتى بنياد پژوهشهاى قرآنى حوزه و دانشگاه، مشهد.العبيدى، خالد فائق، ، 1426ق الرياح و السحب و المياه و البحار، دارالكتب العلمية، بيروت.عدنان شريف، 2001م، من علم الطب القرآني الثوابت العلمية في القرآن الكريم، دار العلم للملايين، بيروت، چاپ پنجم.عقيلى علوى شيرازى، محمد حسين، بی‌تا، قرابادين كبير، دانشگاه علوم پزشكى و خدمات بهداشتى درمانى تهران، تهران.فخر رازى، محمد، 1420ق، التفسير الكبير (مفاتيح الغيب)، دار إحياء التراث العربي، بیروت، چاپ سوم. فراهيدى، خليل، 1409ق، كتاب العين، نشر هجرت، قم، چاپ دوم. فيروز آبادى، محمد، 1415ق، القاموس المحيط، دار الكتب العلمية، بیروت. فيومى، سعيد صلاح، 1424ق، الإعجاز العلمي في القرآن الكريم، مكتبة القدسى، قاهره.قرشی، علی اکبر، 1377ش، تفسیر احسن الحدیث، بنیاد بعثت، تهران، چاپ سوم.قطب‏الدين شيرازى، محمود، ، بی‌تا اختيارات مظفرى، بی‌نا بی‌جا. کاویانی، محمدرضا و علیجانی، بهلول، بی‌تا، مبانی هواشناسی، سمت، تهران، چاپ سیزدهم.کمالی، غلامعلی و عسگری، احمد و نوحی، بی‌تا، کیوان، هواشناسی کاربردی ، پژوهشکده هواشناسی و رجاء تهران، تهران. كلوت بك، 1382ش، كنوز الصحة و يواقيت المنحة، مترجم: محمد افندى شافعى، دانشگاه علوم پزشكى ايران، تهران.محمد حسنى، يوسف، 2006م، الإعجاز العلمي في أسرار القرآن الكريم و السنة النبوية ، دار الكتاب العربي، دمشق. محمد مختار عرفات، 1424ق ، إعجاز القرآن في العلوم الجغرافية، داراقراء دمشق.مرتضى زبيدى، محمد، 1414ق، تاج العروس من جواهر القاموس، دار الفكر، بیروت.مروان وحيد شعبان، 1427ق، الإعجاز القرآني في ضوء الاكتشاف العلمي الحديث، دارالمعرفة، بیروت.مصطفوی، حسن، بی‌تا، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران.مغنيه، محمدجواد، 1378ش، تفسير كاشف، ترجمه: موسی دانش، بوستان كتاب، قم.مكارم شيرازى، ناصر، 1371ش، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ دهم.موسى، حسين يوسف، 1410ق، الإفصاح فى فقه اللغة، مكتب الاعلام الاسلامي، قم، چاپ چهارم.مؤدب، رضا، 1379ش، اعجاز القرآن در نظر اهل بيت عصمت و بيست نفر از علماى بزرگ اسلام ، احسن الحديث، قم.ميدانى، عبدالرحمن حسن حبنكه، بی‌تا، معارج التفكر و دقائق التدبر ، دار القلم، دمشق.نوری، حسین، بی‌تا، دانش عصر فضا ، چاپخانه امير، قم. نیشابوری، حسن، 1416ق، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، دار الکتب العلمیة، بیروت.همذانی، جبار، 1426ق، تنزيه القرآن عن المطاعن، دارالنهضة الحديثة، بيروت، چاپ دوم.هيتو، محمد حسن، 1421ق، المعجزة القرآنية الإعجاز العلمي و الغيبي، موسسة الرساله، بیروت، چاپ چهارم. یزدی، مرتضی،1343ش، دانستنی های پزشکی، تهران.


موضوعات مرتبط: قرآن کتاب هدایتگر، کارآمد و تغییر ناپذیر
[ دوشنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۸ ] [ ] [ فرج اله عباسی ] [ ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

مطالب این وبلاگ حاصل مطالعات و دست نوشته‌های قرآنی و حدیثی است که برای نشر معارف دینی و استفاده جامعه اسلامی منتشر می‌شود.
انتشار مطالب وبلاگ نیازی به استناد دهی به این وبلاگ نیست و منابع متن مطالب کافی است.
صفحه انستاگرام:
https://www.instagram.com/foabbasi

صفحه ایتا:
https://eitaa.com/abbasi114



امکانات وب