قرآن و اهل بيت رمزماندگاري تنها راه نجات بشریت، عمل به آموزههای قرآن با تفسیر اهل بیت سلام الله علیهم میباشد
| ||
فلسطینیان مالکان حقیقی فلسطین، نه یهودیان مهاجر چکيده شبهه در قرآن از يك طرف ادعا دارد كه يهود مالك سرزمينشان هستند و از طرف ديگر به مسلمانان ميگويد شما با جنگيدن بر جهان تسلط پيدا نماييد چکيده نقد قرآن کریم ادعای مالکیت یهودیان بر فلسطین را نداشته است و فلسطین متعلق به افرادی است که در آن زندگی میکنند و افرادی که به بهانههای مختلف آن را غصب کردهاند، نمیتوانند مالک آن باشند و گذشت زمان نیز این مالکیت را ثابت نمیکند و از سوی دیگر اسلام نیز دستور کشور گشایی و سلطه بر جهان را نداده است و اگر امروز مسلمانان با اسرائیل غاصب در جنگ هستند به معنای کشور گشایی یا سلطه گری نیست و بلکه برای دفاع از سرزمینی است که قرنها متمادی چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام در آن زندگی میکردنند و امروز توسط عدهای جنیاتکارانه غصب شده است. مقدمه دين مقدس اسلام آييني است سراسر مهر و وفا ، صلح و صفا ، فروتني و مدارا، تحمل مخالف و گفتگو با ديگران برپايه منطق و اين يعني شالوده انديشه اي قرآن براساس مدارا و نرم خويي و دوري از هر گونه توسل به زور و خشونت پي ريزي شده است و با ژرف نگري در يکايک آيات قراني اين خصوصيت عقلايي بر اهل منطق و گفتگو پر تو افشاني مي کند. نقد و بررسی خداوند متعال در آیات 20 الی 26 سوره مائده به رسول خدا میفرماید: (به ياد آوريد) هنگامى را كه موسى به قوم خود گفت: اى قوم من! نعمت خدا را بر خود متذكّر شويد هنگامى كه در ميان شما، پيامبرانى قرار داد و شما را حاكم و صاحب اختيار خود قرار داد؛ و به شما چيزهايى بخشيد كه به هيچ يك از جهانيان نداده بود! اى قوم! به سرزمين مقدّسى كه خداوند براى شما مقرّر داشته، وارد شويد! و به پشت سر خود بازنگرديد كه زيانكار خواهيد بود! گفتند: اى موسى! در آن سرزمين، جمعيّتى ستمگرند و ما هرگز وارد آن نمىشويم تا آنها از آن خارج شوند؛ اگر آنها از آن خارج شوند، ما وارد خواهيم شد! (ولى) دو نفر از مردانى كه از خدا مىترسيدند و خداوند به آنها، نعمت داده بود، گفتند: شما وارد دروازه شهر آنان شويد! هنگامى كه وارد شديد، پيروز خواهيد شد و بر خدا توكل كنيد اگر ايمان داريد! (بنى اسرائيل) گفتند: اى موسى! تا آنها در آنجا هستند، ما هرگز وارد نخواهيم شد! تو و پروردگارت برويد و (با آنان) بجنگيد، ما همين جا نشستهايم! (موسى) گفت: پروردگارا! من تنها اختيار خودم و برادرم را دارم، ميان ما و اين جمعيّت گنهكار، جدايى بيفكن! خداوند فرمود: اين سرزمين (مقدس)، تا چهل سال بر آنها ممنوع است (و به آن نخواهند رسيد)؛ پيوسته در زمين (در اين بيابان)، سرگردان خواهند بود؛ و در باره (سرنوشت) اين جمعيّت گنهكار، غمگين مباش! 1. اشاره نداشتن قرآن به مالکیت یهود بر فلسطین
2. 1. قرآن و چرایی جهاد و جنگ 2-1. جهاد براى خاموش كردن فتنهها خداوند دستورها و برنامههايى براى سعادت و آزادى و تكامل و خوشبختى و آسايش انسان ها طرح كرده است، حال اگر فرد يا جمعيتى ابلاغ اين فرمان ها را مزاحم منافع پست خود ببينند و سر راه دعوت انبياء موانعى ايجاد نمايند، آنها حق دارند نخست از طريق مسالمتآميز و اگر ممكن نشد با توسل به زور اين موانع را از سر راه دعوت خود بردارند و آزادى تبليغ را براى خود كسب كنند: «و با آنها پيكار كنيد! تا فتنه (و بت پرستى، و سلب آزادى از مردم،) باقى نماند؛ و دين، مخصوص خدا گردد. پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند، (مزاحم آنها نشويد! زيرا) تعدّى جز بر ستمكاران روا نيست».[1] 2-2. جهاد براى حمايت از مظلومان خداوند در حمايت از مظلومان مي فرمايد: «چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و كودكانى كه (بدست ستمگران) تضعيف شدهاند پيكار نمىكنيد، همان افراد (ستمديدهاى) كه مىگويند: خدايا! ما را از اين شهر (مكه) كه اهلش ستمگرند بيرون ببر، و براى ما از سوى خود، وليى قرار ده، و براى ما از سوى خود يار و ياورى معين فرما».[2] 2-3. جهاد براى محو شرك و بت پرستى اسلام در عين اينكه آزادى عقيده را محترم مىشمرد و هيچ كس را با اجبار دعوت به سوى اين آيين نمىكند، به همين دليل به اقوامى كه داراى كتاب آسمانى هستند، فرصت كافى مىدهد كه با مطالعه و تفكر آيين اسلام را بپذيرند، و اگر نپذيرفتند، با آنها به صورت يك" اقليت هم پيمان" (اهل ذمه) معامله مىكند و با آنها همزيستى مسالمتآميز بر قرار مىنمايد، در عين حال نسبت به شرك و بت پرستى، سختگير است زيرا: شرك و بت پرستى نه دين است و نه آيين و نه محترم شمرده مىشود، بلكه يك نوع خرافه و انحراف و حماقت و در واقع يك نوع بيمارى فكرى و اخلاقى است كه بايد به هر قيمت كه ممكن شود آن را ريشهكن ساخت.[3] با این نگاه قرآن مسلمانان را به جنگیدن بر اسلطه به جهان فر نخوانده است و بلکه در مواردی که چارهای جز جنگیدن نیست، دستور جهاد داده است و این نه برای کشور گشایی و بلکه برای از بین بردن فتنه، حمایت از ستمدیدگان و محو بتپرستی است. 2-4. جهاد برای گسترش عدالت اگر يك سويه به آيات قتال و جهاد نگاه شود اين تصور به ذهن خواهد رسيد كه دين اسلام دين خشونت است ولي با ديدي وسيعتر به قرآن كريم و بخصوص توجه به قبل و بعد آيات جهاد به خوبي روشن مي سازد كه خود جهاد نيز نوعي رحمت و صلح طلبي و ايجاد امنيت در جامعه است. اولين آيه قتال و جهاد است كه در مدينه نازل گشته است و به پيامبر دستور مي دهد با افرادي بجنگد كه با مسلمانان سر جنگ دارند آنجا كه مي فرمايند: «و در راه خدا، با كسانى كه با شما مىجنگند، نبرد كنيد! و از حدّ تجاوز نكنيد، كه خدا تعدّىكنندگان را دوست نمىدارد».[4] با دقت در اين آيات روشن مي شود كه دين نه تنها خشونت طلب و جنگ طلب نيست بلكه دريايي از مهر و عاطفه و رحمت است زيرا با مقيد کردن جنگ به «جنگ در راه خدا» ، هدف اصلي جنگ هاي اسلامي روشن مي گردد كه بخاطر انتقام جوئي، جاه طلبي، رياست، كشورگشائي، بدست آوردن غنيمت، اشغال سرزمين و ..... نيست؛ جنگ در صورتي جايز است كه به گسترش صلح و عدالت و ريشه كن ساختن ظلم و فساد و انحراف باشد و اين عين رحمت است نه جنگ طلبي و خشونت و با «الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ» ؛ « با كسانى كه با شما مىجنگند،» مي رساند كه با افرادي كه سر جنگ ندارند نبرد جايز نيست و خشونت آن است كه انسان با افراد صلح طلب بجنگد ولي با افرادي كه آغازگر جنگند نبرد كردن لازم است و براي همين است كه فرمود: «وَ لَا تَعْتَدُواْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِين» ؛ « و از حدّ تجاوز نكنيد، كه خدا تعدّىكنندگان را دوست نمىدارد!» و از آيه 191 هم فهميده مي شود كه دستورخداوند متعال در دنباله آيه که: «هر جا يافتيد بكشيد» براي آنهايي است كه آغازگر فتنه و جنگ بودند زيرا در دنباله اش مي گويد: «افرادي كه شما را از مكه خارج ساختند بيرون شان كنيد». يعني مقابله به مثل نه آغازگري و شورش و اخلال امنيت عمومي و باز دستور مي دهد که برخي از مکانها مقدس هستند و مردم بدان مکانها امنيت ويژه قائلند، لذا مسلمانان نيز حق ندارند امنيت را به خطر اندازند و در اين مکان ها نبايد جنگ شود، مگر اينکه آغاز گر جنگ ديگران باشند که از روي استکبار و ظلم و فتنه انگيزي، امنيت را بر هم مي زنند و هيچ ارزشي به انديشه هاي صلح جويانه قائل نیستند؛ پس مومنان براي دفاع از ارزشها، حق دفاع دارند: «و با آنها در نزد مسجد الحرام (در منطقه حرم)، جنگ نكنيد! مگر اينكه در آن جا با شما بجنگند. پس اگر (در آن جا) با شما پيكار كردند، آنها را به قتل برسانيد! چنين است جزاى كافران».[5] بنابر اين نبرد محدود به زماني است كه اسلام مورد هجوم قرار گيرد و دفاع از خود در هيچ کدام از مکتبهاي دنيا حتي مکتبهاي غير الهي ، نشانگر جنگ طلبي نيست.[6] این یعنی اسلام دستور کشورگشایی و سلطهگری به مسلمانان نداده است. نتیجه گیری
[1] . بقره/ 193. [2] . نساء / 75. [3] . مکارم شيرازي؛ نمونه، ج2، ص27. [4] . بقره/ 190. [5] . بقره/ 191. [6] . رک: طباطبا ئي؛ الميزان، ج 2، ص 105، مترجم: محمد باقر موسوي همداني. ورک: مكارم شيرازي؛ نمونه، ج2، ص 12. موضوعات مرتبط: قرآن کتاب هدایتگر، کارآمد و تغییر ناپذیر، مسائل اجتماعی [ جمعه دهم خرداد ۱۳۹۸ ] [ ] [ فرج اله عباسی ]
[ ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |