قرآن و اهل بيت رمزماندگاري
تنها راه نجات بشریت، عمل به آموزه‌های قرآن با تفسیر اهل بیت سلام الله علیهم می‌باشد

راه هاي زدودن فقر در جامعه

فقر از موضوعاتي است كه بي توجهي به آن، باعث ايجاد بحران اجتماعي خواهد شد و آثار زيانباري بر جامعه وارد خواهد كرد. برهمين اساس اميرالمؤمنين- عليه السلام - فرمود: «الفقر الموت الاكبر؛فقر مرگ بسيار بزرگي است.»[1]

فقر، جامعه را به نيستي مي كشاند و با دامن گير شدن آن درجامعه، كسي حاضر به دفاع ازحكومت نمي شود و جامعه به سوي شكست اقتصادي و سياسي نزديك تر مي شود، لذا اميرمؤمنان - عليه السلام - درنامه 53 نهج البلاغه به مالك اشتر دستور مي دهد كه با توده مردم و طبقه پايين و نيازمندان، مدارا كرده و به آنها كمك نمايد. تا جامعه به ويرانه تبديل نشود و اين توده مردم هستند كه از دين و حكومت پشتيباني مي كنند نه يك گروه خاص كه دراطراف حاكم جامعه قرار دارند.

بنابراين، درمكتب اسلام يكي از وظايف بزرگان و عالمان، مبارزه با فقر است كه اميرالمؤمنين- عليه السلام - فرمود:«خداوند ازعلما تعهد گرفته تا برسيري ظالم و گرسنگي با مشقت مظلوم تن درندهند و راضي نباشند.»[2]

سيري و ثروتمند بودن دسته اي و در مقابل، گرسنگي و فلاكت گروهي ديگر، دليل بر حركت ظالمانه نظام اقتصادي جامعه است و تأمين زندگي مردم بايد براساس عدالت و توازن باشد و مسئولان درفكر آسايش مردم باشند. اميرالمؤمنين - عليه السلام - مي فرمايد:«بهترين زمامداران كساني اند كه زندگي مردم در دوران حكومت شان خوب و عدالت شان بر مردم فراگير باشد.»[3]

با توجه به اين مطالب و اهميت فقرزدايي درجامعه اسلامي، قرآن كريم و روايات اهل بيت عصمت (عليهم السلام) براي مبارزه با اين پديده شوم، راه كارهاي اساسي را ترسيم نموده اند كه عمل به اينها هم ضامن بقاي حكومت هاست و هم مردم جامعه با رونق اقتصادي در آسايش و آرامش قرار مي گيرند كه دراين مقاله به چند نمونه از اين راه كارها اشاره مي كنيم:

1 - عدالت اجتماعي: درامر قانون گذاري، قضاوت، جذب نيرو، حقوق و مزايا و كيفر وپاداش و...

2 - ماليات هاي اسلامي:جمع آوري خمس، زكات، انفال،انفاق و ماليات هاي حكومت در موارد ضروري.

3 - ازدواج: حركت جامعه به سوي آرامش روحي و رواني و پاك سازي آن از فساد و رونق اقتصادي

راه کار اول :عدالت اجتماعي

عدالت اجتماعي،اصل مهمي است كه قرآن كريم برقراري آن را درزندگي اجتماعي وظيفه و مسئوليت اصيل ديني مي شمارد و تحقق آن را قاطعانه از حكومت ها و مسئولان جامعه مي خواهد:

«به تحقيق ما رسولان خود را با نشانه هاي روشن، فرستاديم و با ايشان كتاب و ترازو فرستاديم تا مردمان را به دادگري به پا دارند.»[4]

اميرالمؤمنين- عليه السلام- نيز، فلسفه اساسي پذيرش حكومت را، به داشتن عدالت درجامعه دانسته و اين را پيمان خداوند با عالمان دين مي شمارد.[5]

پس عدالت درفرهنگ اسلام تنها يك مفهوم ارزشي غير مرتبط با دنيا نيست. بلكه تعهدي عيني است و انجام اين مسئوليت درجامعه برپايه اي اساسي يعني ايجاد توازن اجتماعي استوار است كه درقرآن كريم آمده است:«آنچه را خداوند از اهل اين آبادي ها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول- صلي الله عليه و آله و سلم - و خويشاوندان او و يتيمان و مستمندان و درراه ماندگان است. تا اين اموال درميان ثروتمندان شما دست به دست نگردد.»[6]

درحقيقت اين آيه، يك اصل اساسي را در اقتصاد بازگو مي كند و آن اينكه جهت گيري اقتصاد اسلامي چنين است كه درعين احترام به مالكيت خصوصي، برنامه را طوري تنظيم كرده كه اموال و ثروت ها متمركز در دست گروهي محدود نشود ، بلكه بايد اموال و ثروت ها با عدالت به دست همه برسد تا جامعه دچار فقر و استثمار عده اي دنياطلب نگردد. يعني اگر مقررات اسلامي در زمينه تحصيل ثروت و ماليات ها و توزيع آن، درست پياده شود، خود به خود عدالت اجتماعي برقرار مي شود. زيرا عدالت از اصول و اهداف بزرگ اسلامي در جامعه قرار داده شده است تا تعادل اقتصادي و توزيع عادلانه ثروت در بين مردم حفظ شود.[7]

خداي متعال در اهميت عدالت مي فرمايد: «اي كساني كه ايمان آورده ايد! كاملا قيام به عدالت كنيد. براي خدا شهادت دهيد اگرچه به زيان خود شما بوده باشد، [چراكه] اگر آنها غني يا فقير باشند خداوند سزاوارتر است كه از آنان حمايت كند بنابراين از هوي و هوس پيروي نكنيد كه از حق منحرف خواهيد شد...»[8]

در اين آيه نيز اجراي عدالت در همه موارد بدون استثنا ذكر شده و به تمام افراد با ايمان دستور قيام به عدالت داده شده است و بايد عدالت آن چنان پياده شود كه كمترين انحرافي به هيچ طرف پيدا نكنند تا فقير با رسيدن به حقش و غني با قانع شدن به آنچه هست، بتواند جامعه اسلامي را به سوي تعادل و فقرزدايي بكشاند.[9]

لذا درهر جامعه بايد مصالح فردي فداي مصالح عمومي شود و در اين صورت است كه همه به حق خود مي رسند، و مؤمن واقعي كسي است كه در برابر حق و عدالت هيچ گونه ملاحظه اي نداشته باشد و نبايد جامعه به سوي حمايت از سرمايه دار حركت كند و روزبه روز دامنه فقر گسترده تر شود و متأسفانه يكي از عوامل عقب ماندگي كشورهاي اسلامي، فاصله گرفتن مسلمانان از اين اصل اساسي است. زيرا با زير پا گذاشتن عدالت، همه چيز از جايگاه اصلي خويش دور مي شود و حق عده اي پايمال مي گردد.

عدالت اجتماعي در چند بعد مطرح است:

الف )عدالت اجتماعي در قانون گذاري: بايد طوري مطرح شود كه به فقرا كمك رسانده و جامعه را از فقر پاك سازد.

ب)قضاوت: خداوند متعال مي فرمايد:«و هنگامي كه ميان مردم داوري مي كنيد به عدالت داوري كنيد».[10]

ج)كيفر و پاداش: يعني هيچ كس بيشتر از جرمش مجازات نشود و به هيچ فردي بيشتر از حق خود از بيت المال داده نشود.

د)در تقسيم امكانات كشور و حق و مزاياي افراد جامعه[11]

ه)در چينش افراد كارگزار براساس تقوي، مديريت، كارآيي و...

اگر در جامعه اي اين اصول مراعات نگردد جامعه به سوي هلاكت و فقر مي رود چنان كه در سوره اعراف اشاره دارد و اثرات ظلم را كه مقابل عدالت است چنين مي شمارد:

-قحطي و خشكسالي؛

-كمبود ميوه و موادغذايي؛

- آفات كشاورزي؛

- طوفان و حوادث غيرمترقبه و...[12]

بنابراين اجراي عدالت باعث پيشرفت جامعه و ريشه كني فقر مي شود. علاوه بر آيات و رواياتي كه ذكر شد خداوند متعال از عواملي كه باعث رواج فقر و ناسازگار با شكوفائي جامعه است نهي مي كند اين عوامل عبارتند از: تبذير، تكاثر، اسراف، اتراف و اشرافيگري، احتكار و انبار كردن دارائي ها...

راه کار دوم : ماليات اسلامي

اسلام راستين مجموعه اي به هم پيوسته از مسائل اعتقادي، عبادي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي است كه جدا كردن آنها از يكديگر، امكان ندارد، از نمونه هاي پيوستگي و به هم آميختگي قوانين اسلام، مسائل واجبات مالي است كه از سويي عبادي است و بدون قصد قربت نمي توان آن را ادا كرد و از سوي ديگر سياسي است و ارتباط نزديك بين واجبات ملي و مسئله ولايت و رهبري وجود دارد. امام صادق- عليه السلام - در اين زمينه مي فرمايند:«اسلام بر سه پايه استوار است: نماز، زكات و رهبري و هيچ يك بدون ديگري سامان نمي گيرد».[13]

يعني رهبري جامعه با داشتن سرمايه، بايد نيازهاي جامعه را برطرف سازد كه امام راحل مي فرمايد:

«ماليات هايي كه اسلام مقرر داشته است و طرح بودجه اي كه ريخته، نشان مي دهد، علاوه بر رسيدگي بر فقراء براي تشكيل حكومت و تأمين ضروري يك دولت بزرگ است. اين به عهده متصديان حكومت اسلامي است كه چنين ماليات هايي را به اندازه و بر طبق مصلحت تعيين كرده و جمع آوري كنند و به مصرف مصالح مسلمين برسانند».[14]

برهمين اساس، دين مقدس اسلام براي رفع نيازهاي مالي جامعه اسلامي، بيت المال را در تشكيلات حكومت جاي مي دهد تا مردمان، واجبات مالي خود را كه برعهده آنان نهاده است به آن جا تحويل دهند.

مهم ترين واجبات مالي اسلام كه براي ريشه كن كردن فقر در آيات و روايات به آن ها اشاره شده است عبارتند از:

1- زكات

براي كمك به فقرا و ايجاد عدالت اجتماعي و توازن مالي وضع شده است و گردآوري آن براي حكومت ضروري است و اگر مردم به حال خود رها شوند حقوق فقرا از بين مي رود زيرا بسياري از ثروتمندان زيربار نخواهند رفت. در روايات به اين نكته اشاره شده است كه فقر فقرا بر اثر آن است كه ثروتمندان واجبات مالي خود را نمي پردازند.[15]

از آيات قرآن كريم استفاده مي شود كه زكات فقط حكم تكليفي نيست كه اگر كسي نپردازد تنها گرفتار عقوبت اخروي بشود و از بازخواست حاكم اسلامي در امان باشد، چنانكه خداوند به رسول اكرم- صلي الله عليه و آله و سلم - به عنوان حاكم و رهبر اسلام دستور مي دهد كه زكات را از مردم بگيرد:«از اموال آنها صدقه اي به عنوان زكات بگير، تا بوسيله آن، آنها را پاك سازي و پرورش دهي، [و به هنگام گرفتن زكات] به آنها دعاكن، كه دعاي تو مايه آرامش آنهاست و خداوند شنوا و داناست».[16]

يعني علاوه بر اينكه زكات مايه پاكي زكات دهنده است، مايه پرورش جامعه و فقرزدايي است كه حكومت بايد به اين امر مهم اصرار ورزد و روايات هم اين مطلب را تأييد مي كند.[17]

پيامبر اسلام- صلي الله عليه و آله و سلم -هم افرادي را براي جمع آوري زكات به مناطق گوناگون مي فرستاد و امروزه هم كه حكومت اسلامي تشكيل شده است،بايد زكات را جمع آوري و براي نيازهاي جامعه كه يكي از آنها فقر است به مصرف برساند چنانكه شيخ طوسي مي نويسد:بر امام مسلمين واجب است كه كارگزاران زكات را هر سال به سوي صاحبان مال ها روانه كند تا زكات را گردآورند.

همه اين ها به خاطر اين است كه زكات يك راه كاري اساسي براي برطرف كردن فقر در جامعه است و اگر هم در دوره اي، مصرف زكات به عهده شيعيان قرارداده شده به خاطر مصلحت انديشي ائمه اطهار(عليهم السلام)بود چون نمي توانستند از مردم زكات بگيرند و حكومت هاي جور و باطل بر مردم سخت گيري ها مي كردند وگرنه حكم اوليه اسلام، گردآوري زكات را برعهده حاكم اسلامي قرارداده است تا با برنامه هاي دقيق، جامعه را به رونق اقتصادي سوق دهد.

علماي اسلام هم اين مطالب را درنظر داشتند و دريافت زكات را در دوران غيبت به عهده فقيه جامع الشرايط گذاشته اند و مي گويند مجتهد مي تواند، زكات را از افراد مختلف بگيرد.

2- خمس

خداوند متعال براي پاك گرداندن افراد و سالم سازي زندگي ها و سامان دادن مسائل اجتماعي و زدودن غبار فقر از چهره جامعه، مسئله خمس را يعني 20درصد اضافه بر مازاد درآمد ساليانه را يكي از راه كارهاي ريشه كني فقر قرارداده است:

«بدانيد هرگونه غنيمت و سودي به دست آوريد يك پنجم آن براي خدا، و براي پيامبر و براي نزديكان و يتيمان و مسكينان و بازماندگان در راه است. اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدائي حق از باطل، روز درگيري دو گروه نازل كرديم، ايمان آورده ايد و خداوند بر هر چيز تواناست.»[18]

در ديدگاه علماي شيعه، خمس تنها بر غنائم جنگي نيست بلكه هرگونه درآمدي را دربرمي گيرد و چون غنيمت جنگي هم نوعي درآمد است، لذا يك پنجم آن را بايد به حاكم اسلامي دهند تا او در مصالح جامعه استفاده كند و پيامبر اسلام- صلي الله عليه و آله و سلم -از شخصي كه طلا پيدا كرده بود،خمس گرفت و يا دستور داد يك پنجم بهره چراگاه ها و آب ها و... را به حكومت بدهند.[19]

در سيره اهل بيت(عليهم السلام) نيز حتي با پايان يافتن قدرت سياسي ظاهري آنان و بعد از خلافت امام حسن مجتبي- عليه السلام - ، باز خمس گرفته مي شد، چنانكه امام صادق- عليه السلام - فرمود:«هركس كه غنيمتي يا سودي بدست آورد خمس آن را بايد به ما دهد».[20]

امام باقر- عليه السلام - نيز مي فرمود:«قبل از دادن خمس كه حق ائمه مي باشد تصرف در اموال جايز نيست».[21]

پيامبر اسلام- صلي الله عليه و آله و سلم و ائمه اطهار(عليهم السلام) نمايندگاني براي گرفتن خمس از مردم، مي گماردند چنان كه شيخ طوسي اسامي اينها را تا دوران غيبت صغري نوشته است.

بنابراين فلسفه تشريع خمس علاوه بر پاك سازي دل هاي مردم و استوار ساختن ايمان، پركردن خلأ هاي اجتماعي و اقتصادي است و برهمين اساس است كه امام راحل اصرار داشتند كه مسئله گردآوري خمس بايد سروسامان بگيرد و قوانيني وضع شود كه حقوق محرومين و فقرا به آنها بازگردانده شود.

3- انفال

يكي ديگر از راه كارهاي اساسي براي فقرزدايي، مسئله انفال است كه خداوند به مردم اجازه نمي دهد كه مالك شخصي مواردي از اموال عمومي باشند، بلكه به حاكم اسلامي اين مسئوليت را مي دهد كه با بدست گرفتن اينها، به امور اجتماعي و مشكلات جامعه رسيدگي كند، لذا در قرآن كريم اشاره شده است كه:

«از تو درباره انفال [غنائم و هر گونه مال بدون مالك و سودي] سؤال مي كنند، بگو: انفال مخصوص خدا و پيامبر است، پس از خدا بترسيد، و خصومتي هايي را كه در ميان شماست آشتي دهيد و خدا و پيامبرش را اطاعت كنيد اگر ايمان داريد.»[22]

در روايات تصريح شده است كه مراد از انفال:

- اموالي است كه بدون جنگ از دشمنان بدست آيد؛

- زميني كه صاحبانش آن را تخليه كرده اند؛

- اموال كسي كه وارث نداردمانند بيشه ها، وادي ها، اراضي موات، مجهول المالك، بستر رودخانه ها و...

كه اينها متعلق به خدا و رسول و جانشينان او مي باشد و انفال يعني زيادي و گويا اين اموال و دارائي ها اضافه بر آن مقدار اموالي است كه مردم بايد مالك باشند.

بنابراين تمامي اين اموال اعم از معادن و... متعلق به حكومت اسلامي است تا با برنامه ريزي دقيق در مسير منافع عموم مسلمانان و رونق اقتصادي جامعه و ريشه كني فقر مصرف گردد.[23]

4- ماليات حكومتي

يكي از وظايف حكومت اسلامي توانمند كردن جامعه اسلامي و آمادگي هاي لازم در برابر دشمنان دين است كه قرآن كريم مي فرمايد:

«هر نيروئي در قدرت داريد براي مقابله با آنها [دشمنان] آماده سازيد.»[24]

اين آمادگي حكومت، به تناسب امكانات و آمادگي هاي دشمن بايد باشد و امروزه يكي از سلاح هاي استكبار، استفاده كردن از فقر مردم جامعه است كه با تحريم هاي اقتصادي و... اهدافش را عملي مي سازد، بنابراين يكي از نيرومند كردن هاي موردنظر دراين آيه، رونق اقتصادي جامعه و فقرزدايي است كه شهيد صدر مي نويسد:

«منظور آيه تنها نيروي جنگي و جهاد در راه خدا نيست بلكه مراد هر نيروئي است كه موجب تقويت جامعه اسلامي شود و واضح است كه يكي از اين نيروهاي فعال، نيروي اقتصادي در جامعه مي باشد».[25]

براي رسيدن به اين هدف قرآني، بايد حكومت اسلامي براي هزينه هاي جاري علاوه بر خمس و زكات و انفال، ماليات وضع كند تا بتواند با استفاده از درآمدهاي ملي، در جهت رشد اقتصادي گام بردارد و روايات هم اين اجازه را به حاكم اسلامي داده است، چنانكه امام صادق- عليه السلام - فرمود:«در مال هاي توانگران، حقوقي غيراز زكات واجب گرديده است»[26]وامام جواد- عليه السلام - هم به خاطر شرايط ويژه شيعيان درسال 220ق، علاوه بر خمسي كه بر اموال اضافي مؤمنان بود، از طلا و نقره هم يك پنجم گرفت[27].

اميرالمؤمنين علي- عليه السلام - نيز بر اسب ها دو دينار و بر قاطرها يك دينار در سال ماليات بسته بودند.[28]

بنابراين راه كار ديگر اسلام براي فقرزدايي، گرفتن ماليات از درآمدها است تا بتوان با اشتغال زايي و توليد، جامعه را از فقر و تورم نجات داد كه شهيد بهشتي مي نويسد:

«اگر زمامدار حكومت اسلامي ديد كه كار واجبي نياز به بودجه دارد مي تواند ماليات هاي مشخصي را وضع و دريافت كند».[29]

5 – انفاق

خداوند متعالي براي رفع نيازهاي جامعه، انفاق را كه يك تعهد اعتقادي و تربيت معنوي و اخلاقي مسلمانان است پايه گذاري كرده است و اين يعني علاوه بر حكومت كه رونق اقتصادي از مسئوليت هاي اساسي آن است، مردم هم بر پايه اعتقاد الهي، بايد در ريشه كني فقر و رونق اقتصادي سهيم باشند. مسئوليت اجتماعي و وظيفه نوع دوستي كه هر مسلمان، به خاطر باورهاي ديني خويش برعهده دارد، اورا به اداي اين گونه انفاق ها وامي دارد:

«كساني كه به غيب ايمان آورده و نماز به پا مي دارند و از آنچه روزي شان كرديم انفاق مي كنند».[30]

در جاي ديگر مي فرمايد:«اي كساني كه ايمان آورده ايد از آنچه روزي تان كرديم انفاق كنيد».[31]

در بسياري از آيات، انفاق به عنوان جهاد مالي ياد شده است، يعني هم چنانكه جهاد با نفس براي حفظ اسلام بر همه واجب است، براي ريشه كني فقر در جامعه هم بايد با انفاق جهاد كرد: «با دارائي هاي تازه و با بدن هاي تان در راه خدا جهاد كنيد.»[32]

راه کار سوم : ازدواج

در مكتب قرآن كريم و روايات، ازدواج كردن باعث ازبين بردن فقر مي شود و براي همين خداوند متعال مؤمنان را به ازدواج كردن امر كرده ومي فرمايد: «مردان و زنان بي همسر خود را همچنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را همسر دهيد، اگر فقير و تنگدست باشند خداوند از فضل خود آنان را بي نياز مي سازد، خداوند گشايش دهنده وآگاه است».[33]

در تفسير اين آيه روايات فراواني وارد شده است كه با ازدواج، فقر را ريشه كن كنيد واين راه كاري است براي جامعه اسلامي كه دين خود را نگه دارند؛ چنانكه رسول اسلام- صلي الله عليه و آله و سلم - فرمود: «هركس ازدواج كند نصف دين خويش را حفظ كرده است پس بقيه را هم نگه دارد.» از سوي ديگر ازدواج باعث تقويت بنيه اقتصادي مي شود پيامبر اسلام- صلي الله عليه و آله و سلم – فرمود: «اگر روزي و ثروت مي خواهيد ازدواج كنيد».[34]

بنابراين خداوند متعال با ازدواج مسلمانان، جامعه اسلامي را از فقر پاك مي سازد و اين يك وعده تخلف ناپذير خداوند متعال است و با عمل كردن به اين دستور اسلامي، جامعه از فساد و... هم پاك مي شود و اين يعني دينداري، رونق اقتصادي و سالم سازي جامعه از نظر فساد اخلاقي كه امام صادق- عليه السلام - فرمودند:«توسعه روزي در ازدواج كردن است. و سخت گيري در ازدواج باعث بيشتر شدن فقر و عقب ماندگي در جامعه خواهد شد كه رسول گرامي اسلام- صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند:

كسي كه ازدواج نكند، فقير مي شود.

گفتند: يا رسول الله و اگرچه آن شخص جزو ثروتمندان باشد.

فرمود: اگرچه توانگر باشد».[35]

البته توجه به اين نكته ضروري است كه روزي هركس تابع تلاش او و مشيت خداوند است لذا نبايد تصور شود كه تنها با ازدواج و بدون كار و كوشش انسان بي نياز مي شود.


[1] . نهج البلاغه، فيض الاسلام، حكمت 152

[2] . نهج البلاغه، خطبه 3معروف به خطبه شقشقيه

[3] . غررالحكم، ص202، حديث 435

[4] . حدید /26.

[5] . نهج البلاغه، خطبه 3، با ترجمه عبدالمحمد آيتي

[6] . حشر / 7 .

[7] . مكارم شيرازي، ناصر، نمونه، ج23، ص57

[8] . نساء / 135 .

[9] . مكارم شيرازي، ناصر، نمونه، ج4، ص162

[10] . 58 .

[11] . انعام / 125.

[12] . اعراف / 136 – 130 .

[13] . ابن الصلاح حلبي، الكافي في الفقه، ص107، اصفهان، اميرالمؤمنين

[14] . امام خميني، روح الله، ولايت فقيه، ص22، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني

[15] . شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، ج6، ص3، حديث هاي 2- 6- 9و....

[16] . توبه / 103 .

[17] . شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، ج6، ص3، حديث هاي 2- 6- 9و....

[18] . انفال / 21 .

[19] . واقدي، المغازي، ج2، ص802، علي احمدي، مكاتب الرسول، ص365.

[20] . شيح حر عاملي، وسائل الشيعه، ج6، ص368

[21] . شيح حر عاملي، وسائل الشيعه، ج6، ص337

[22] . انفال / 2 .

[23] . طبرسي، مجمع البيان ج10، ص157، ترجمه گروهي از مترجمان؛ طباطبايي، محمدحسين، الميزان، ج9، ص4، ترجمه محمد باقر موسوي همداني؛ مكارم شيرازي، ناصر، نمونه، ج7، ص85

[24] . انفال / 60.

[25] . صدر، محمدباقر، مبادي اقتصادي در جامعه اسلامي، ترجمه هادي انصاري

[26] . كليني، فروع كافي، ج3، ص530 بيروت، دارالتعارف لمطبوعات

[27] . كليني، فروع كافي، ج3، ص530 بيروت، دارالتعارف لمطبوعات

[28] . كليني، فروع كافي، ج3، ص530 بيروت، دارالتعارف لمطبوعات

[29] شهيد بهشتي، اقتصاد اسلامي، ص107، شهيد مطهري، اسلام و مقتضيات زمان، ج2، ص20و 84

[30] . بقره /3 .

[31] . بقره / 54.

[32] . توبه /41 .

[33] . نور / 32.

[34] . جرجاني، حسين، تفسير گازر، ج6، ص304، تهران، چاپخانه دانشگاه تهران اول، 1377ش

[35] . تفسير ابوالفتوح رازي، ج14، ص117


موضوعات مرتبط: قرآن کتاب هدایتگر، کارآمد و تغییر ناپذیر، مسائل اجتماعی
[ شنبه بیستم فروردین ۱۳۹۰ ] [ ] [ فرج اله عباسی ] [ ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

مطالب این وبلاگ حاصل مطالعات و دست نوشته‌های قرآنی و حدیثی است که برای نشر معارف دینی و استفاده جامعه اسلامی منتشر می‌شود.
انتشار مطالب وبلاگ نیازی به استناد دهی به این وبلاگ نیست و منابع متن مطالب کافی است.
صفحه انستاگرام:
https://www.instagram.com/foabbasi

صفحه ایتا:
https://eitaa.com/abbasi114



امکانات وب