قرآن و اهل بيت رمزماندگاري تنها راه نجات بشریت، عمل به آموزههای قرآن با تفسیر اهل بیت سلام الله علیهم میباشد
| ||
خداوند در قرآن کریم می فرماید: يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ؛ حجرات آیه 13 اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيرهها و قبيلهها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد؛ (اينها ملاك امتياز نيست،) گرامىترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! مردم از اين جهت كه مردمند همه با هم برابرند و هيچ اختلاف و فضيلتى در بين آنان نيست و كسى بر ديگرى برترى ندارد و اختلافى كه در خلقت آنان ديده مىشود كه شعبه شعبه و قبيله قبيله هستند، با زبانهای مختلف، تنها به اين منظور در بين آنان به وجود آمده كه يكديگر را بشناسند تا اجتماعى كه در بينشان منعقد شده نظام بپذيرد و ائتلاف در بينشان تمام گردد، چون اگر شناسايى نباشد، نه پاى تعاون در كار مىآيد و نه ائتلاف، پس غرض از اختلافى كه در بشر قرار داده شده اين است، نه اينكه به يكديگر تفاخر كنند، يكى به نسب خود ببالد، يكى به سفيدى پوستش فخر بفروشد، یکی زبانش را برتر بپندارد و يكى به خاطر همين امتيازات موهوم، ديگران را در بند بندگى خود بكشد و يكى ديگرى را استخدام كند و يكى بر ديگرى استعلا و بزرگى بفروشد و در نتيجه كار بشر به اينجا برسد كه فسادش ترى و خشكى عالم را پر كند و همه چیز را نابود نموده، همان اجتماعى كه دواى دردش بود، درد بى درمانش شود. خداوند زیبان را امتیاز نمی داند و بلکه در اين جمله مىخواهد امتيازى را كه در بين آنان بايد باشد بيان كند، اما نه امتياز موهوم، امتيازى كه نزد خدا امتياز است و حقيقتا كرامت و امتياز است و آن تقوا داشتن است. حال زبان گفتگو و نوشتاریش هر چه باشد، زبان رسمی کشوری داشته باشد یا نداشته باشد، زبان کشورش همان زبان گفتاریش باشد یا با هم فرق کند.
توضيح اينكه:
اين فطرت در هر انسانى است كه به دنبال كمالى مىگردد كه با داشتن آن از ديگران ممتاز شود و در بين اطرافیان خود داراى شرافت و كرامتى خاص گردد. و از آنجايى كه عامه مردم دلبستگيشان به زندگى مادى دنيا است قهرا اين امتياز و كرامت را در همان مزاياى زندگى دنيا، يعنى در مال و جمال و حسب و نسب و زبان و امثال آن جستجو مىكنند و همه تلاش و توان خود را در طلب و به دست آوردن آن به كار مىگيرند، تا با آن به ديگران فخر بفروشند و بلندى و سرورى كسب كنند. در حالى كه اين گونه مزايا، مزيتهاى موهوم و خالى از حقيقت است و ذرهاى از شرف و كرامت به آنان نمىدهد، و او را تا مرحله شقاوت و هلاكت ساقط مىكند. آن مزيتى كه مزيت حقيقى است و آدمى را بالا مىبرد و به سعادت حقيقيش كه همان زندگى طيبه و ابدى در جوار رحمت پروردگار است مىرساند، عبارت است از تقوى و پرواى از خدا. آرى، تنها و تنها وسيله براى رسيدن به سعادت آخرت همان تقوى است كه به طفيل سعادت آخرت سعادت دنيا را هم تامين مىكند، و لذا خداى تعالى فرموده: " تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيا وَ اللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ" سوره انفال، آيه 67. شما متاع دنيا راى مىخواهيد، ولى خدا آخرت را. و نيز فرموده: " وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى" سوره بقره، آيه 197. براى زندگى ابدى خود توشه جمع كنيد كه بهترين توشه تقوى است. و وقتى يگانه مزيت تقوى باشد، قهرا گرامىترين مردم نزد خدا با تقوىترين ايشان است، هم چنان كه در آيه مورد بحث هم همين را فرموده است و زبان و رنگ و لهجه داشتن و احترام گذاشتن دیگرا به زبان گفتاری او و احترام نگذاشتن هیچ اثرگذاری در این مزیت یعنی تقوای الهی ندارد. و اين آرزو و اين هدفى كه خداى تعالى به علم خود آن را هدف زندگى انسانها قرار داده، هدفى است كه بر سر به دست آوردن آن ديگر پنجه به رخ يكديگر كشيدن پيش نمىآيد، بخلاف هدفهاى موهوم مذكور كه براى به دست آوردن آن مزاحمتها، جنگها و خونريزيها پيش مىآيد. او مىخواهد بيش از ديگران ثروت را به خود اختصاص دهد، و اين مىخواهد قبل از ديگران به رياست برسد. او مىخواهد در تجمل دادن به زندگى از ديگران سبقت بگيرد، و اين مىخواهد آوازهاش همه آوازهها را تحت الشعاع قرار دهد، و همچنين ساير مزاياى موهوم، همچون انساب و غيره. " إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ" اين جمله مضمون جمله قبل را تاكيد مىكند، و در ضمن اشارهاى هم به اين معنا دارد كه اگر خداى تعالى از بين ساير مزايا تقوى را براى كرامت يافتن انسانها برگزيد، براى اين بود كه او به علم و احاطهاى كه به مصالح بندگان خود دارد مىداند كه اين مزيت، مزيت حقيقى و واقعى است، نه آن مزايايى كه انسانها براى خود مايه كرامت و شرف قرار دادهاند، چون آنها همه، مزايايى وهمى و باطل است. زينتهاى زندگى مادى دنيايند كه خداى تعالى در باره آنها فرموده:
" وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ"
سوره عنكبوت، آيه 64. این زندگى دنيا چيزى بجز لهو و لعب نيست، و خانه آخرتست كه زندگى واقعى است، اگر مىتوانستند بفهمند. آيه شريفه دلالت دارد بر اينكه بر هر انسانى واجب است كه در هدفهاى زندگى خود تابع دستورات پروردگار خود باشد، آنچه او اختيار كرده اختيار كند، و راهى كه او به سويش هدايت كرده پيش گيرد. و خدا راه تقوى را براى او برگزيده، پس او بايد همان را پيش گيرد. علاوه بر اين، بر هر انسانى واجب است كه از بين همه سنتهاى زندگى دين خدا را سنت خود قرار دهد. موضوعات مرتبط: قرآن کتاب هدایتگر، کارآمد و تغییر ناپذیر، مسائل اجتماعی [ سه شنبه یکم دی ۱۳۹۴ ] [ ] [ فرج اله عباسی ]
[ ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |