قرآن و اهل بيت رمزماندگاري تنها راه نجات بشریت، عمل به آموزههای قرآن با تفسیر اهل بیت سلام الله علیهم میباشد
| ||
راز فاش شده رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم
و آیات اولیه سوره تحریم مقدمهخداوند متعال در آیه اول سوره تحریم می فرماید: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاةَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ . قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللَّهُ مَوْلاكُمْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ . ». اینکه رسول خدا چرا کارهایی را برای خود حرام کرده بود و تصمیم گرفته برخی از این کارها را انجام ندهد؟ و اینکه چه رازی از پیامبر فاش شده و چه کسانی این راز را فاش کرده بودند؟ میان مفسران اختلاف نظر های فراوانی وجود د ارد که به نظر می رسد نوعی کم توجهی شده است و در این آیات خداوند منان اهدافی دارد و مفسران بایستی به اهداف توجه می کردند نه به شأن نزول و اهمیت دادن به دیدگاه های غیر لازم و غیر مستند. حال اول به این دیدگاه ها اشاره می کنیم و بعد سراغ اهداف و پیام اصلی آیات می ریم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و کاری را که تصمیم گرفت انجام ندهد و علت این کار1- خلوت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله با ماريه قبطيه در نوبت حفصهرسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله در روز حفصه با ماريه قبطيه خلوت كرد، حفصه چون اين را بدانست ناراحت شد، رسول خدا فرمود: من ماريه را بر خود حرام كردم براى رضاى تو[1] ولى اين را به عائشه خبر نده، اما حفصه عائشه را از آن مطلع كرد. [2] اشکال این نگرش · خلوت کردن با کنیز نه حرام است و نه کسی گفته در نوبت زنان آزاد با کنیز خلوت کردن جایز نیست و لذا باید این افرادی که شأن نزول آیه را این داستان گفته اند ، توجه کنند که چیزی که هیچ منع شرعی و عرفی ندارد به خصوص در آن عصر صدر اسلام که چند همسری و نیز خلوت با زنان امری عادی تلقی می شد؛ چرا باید رسول خدا با خود عهد کنند که چنین کاری را دو باره انجام ندهد؟! · این مطلب چه ارتباطی با عائشه داشت که حضرت گفت به او خبر نده در حالی که نوبت خود حفصه بود؟! · در داستان دیگر می گوید این کار در نوبت عادشه بود و حفصه خبردار شد و به عائشه خبر داد که دو داستان ضد هم نمی تواند باشد!! در روایتی آمده است که زراره از امام باقر علیه السلام پرسید که اگر مردی به زنش بگوید تو بر من حرامی چه باید کرد؟ گفت : اگر من زورم به چنین مردی برسد به سرش می کوبیدم و می گفتم خدا حلال کرده تو چرا حرام می کنی ؟!!یا باید طلاق بدهد و یا کفاره قسم را بپردازد و گرنه پنداشتن اینکه این زن بر او حرام است دروغی بیش نیست زراره گفت: پس معنای آیه اول سوره تحریم چیه که پیامبر کفاره داد گفت : اولا که حضرت در باره ماریه قسم خورد که نزدیکش نشود و خدا براش کفاره قسم قرار داد، دوم اینکه این کفاره برای قسم خوردن است نه حرام کردن.[3] اشکال این روایت : · این روایت از سهل بن زیاد نقل شده که در کتاب های راوی شناسی اومده وی ضعیف، فاسد در عقیده و مذهب ، غیر قابل اعتماد و ... می باشد. · با روایت ضعیف نمی شه آیه ای رو تفسیر کرد. 2- خلوت رسول خدا با ماریه در نوبت عایشه و خبردار شدن حفصه از این ماجرازجاج می گوید : پیامبر در نوبت عایشه با کنیز خود خلوت نمود و حفصه این را فهمید و حضرت به حفصه گفت :به عایشه نگو و ماریه را بر خود حرام کرد ، ولی حفصه راز را آشکار کرد و به عایشه گفت.[4]اشکال این برداشت · این داستان با داستان قبلی در تناقض است؛ · خلوت پیامبر شرعی بود و مرتکب خلافی نشده بود پس چرا ماریه را بر خود حرام می کرد ؟! · در این میان تقصیر کنیز چیست که باید تاوان دهد؟! 3- خوردن نوعی نوشیدنیابن عباس می گوید : پیامبر شربتی خورد و از آن بیش از حد خوشش آمد و قسم خورد که دیگر از آن نخورد و خدا مورد عتابش قرار داد که چرا چنین کردی.[5] اشکال این برداشت · این تفسیر با خود آیه ناسازگار است چون آیه می گوید پیامبر بخاطر دلخوشی زنانش این کار را کرد نه بخاطر خوش آمدن از شربت ؛ · مگر خوش آمدن از خوردنی و نوشیدنی چه ایرادی داشت که حضرت قسم بخورد که دیگر از آن نخورد؟! 4- خوردن عسل در خانه همسرش زینب بنت جحشعبد الله بن شداد بن هلال می گوید : پیامبر تو خونه زینب بنت جحش که همسرش بود شربت عسل خورد و مدتی پیش همسرش ماند و عائشه و حفصه حسودی شون شد و نقشه کشیدند و به پیامبر گفتند : چی خوردی که دهنت بوی بدی می دهد؟ و او گفت شربت عسل خورده ام . و آنها گفتند که معلومه زنبور ها از گیاهی که بوی بد می دهد عسل تهیه کرده اند. و حضرت بر خودش حرام کرد که تو خونه زینب شربت خوره![6] این سخن پذیرفته نیست زیرا: · پیامبر نوبت زنان را مراعت می کرد و معنا نداره که اونا نقشه بکشند تا پیامبر کمتر به خونه یکی از زنانش برود؛ · پیامبر درسته که به بهداشت اهمیت می داد اما اینقدر می دانست که بوی یک گیاه در عسل زنبور نمی تواند تاثیر گذار باشد؛ · لزومی نداشت که پیامبر پیش زنانش چنین حرفی را بزند و آنها این مساله را برملا کنند و زینب همسر رسول الله ناراحت شود چرا که حضرت اینقدر مدیریت داشت تا کاری نکند که دیگران از او برنجند. · ا ز سوی دیگر این داستان با داستانی که می گوید در خانه حفصه از این شربت خورد و زنان دیگر چنین نقشه کشیدند و داستانی که می گوید در خانه ام سلمه بود و با داستانی که می گوید در خانه سوده بود، تناقض دارد. 5- خوردن عسل در خانه حفصهگفتند: سبب نزول آيت آن بود كه رسول را- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- عادت بودى كه هر بامداد چون از نماز فارغ شدى در حجره يك يك از زنان درشدى و احوال ايشان بنگريدى. و حفصه [بنت] عمر را مشكى انگبين به هديّه آورده بودند، چون رسول- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- در آن جا رفتى، او از آن انگبين [قدرى] پيش [او]آوردى و رسول- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- را دادى و رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- از آن بخوردى و ساعتى مقام كردى. عايشه را خوش نيامد مقام رسول بر حفصه؛ كنيزكى داشت حبشى او را حصيره نام بود، با او گفت: برو و بنگر كه رسول بامدادها كه به حجره حفصه مىرود چرا [آن جا] مقام مىكند؟ [او] بيامد و بديد [و بازگشت] و حديث انگبين باز گفت . عايشه را از آن غيرت آمد و كس فرستاد به زنان رسول- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- و گفت: حال چنين است و رسول- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- آن جا مقام مىكند و او را پارهاى انگبين [نهاده] است و رسول را بدان علّت باز مىگيرد، اكنون مىبايد كه چون رسول- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- نزديك شما آيد بگوييد كه از تو بوى مغافير مىآيد، و مغافير صمغ عرفط باشد که بوی بد می دهد. رسول- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- چون نزديك سودة شد، سودة گفت: من خواستم تا رسول را آن سخن گويم ديگر باره روانداشتم كه با رسول- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- سخنى گويم دروغ كه او را در آن كراهت باشد، هيچ نگفتم. رسول- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- از آن جا بيرون رفت و نزديك عايشه شد، عايشه آستين در بينى گرفت. رسول فرمود كه: چراچنين كردى؟ گفت: يا رسول اللَّه، بوى مغافيرى از تو مىآيد، [مگر] مغافير خوردهاى؟ گفت: نه، و لكن حفصه مرا پارهاى انگبين آورد. عايشه گفت: ظاهرا زنبور روی گیاه عرفط و از آن عسل درست کرده است. رسول- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- گفت: من انگبين بر خود حرام كردم كه نيز انگبين نخورم.[7] اشکال این برداشت · به هر حال معلوم نیست شربت در خانه زینب بود ، خانه حفصه بود ، خانه ام سلمه بود ، خانه سوده بود و یا حضرت از خوردن عسل خوشش آمده بود و زنان نقشی نداشتند؟! · چرا زنان پیامبر بجای این کار ، خود شربت درست نمی کردند تا رسول خدا در خانه آنها نیز بیشتر بماند؟! · چرا پیامبر اصل عسل خوردن را بر خود حرام کرد می توانست عسل خانه اش را عوض کند. 6- خوردن عسل در خانه ام سلمهحضرت عسل را در خانه ام سلمه خورده بود[8] این تفسیر نیز ایرادات تفاسیر قبلی را دارد. 7-خوردن عسل در خانه سودهپیامبر در خانه سوده شربتی عسلی خورد و قسم خورد که دیگر نخورد چون عائشه و حفصه می گفتند از دهانش بوی بد می آید.[9] این تفسیر نیز ایرادات تفاسیر قبلی را دارد. 8- ازدواج با زنی بدون اطلاع دیگر زنانشعده ای هم گفته اند که پیامبر مخفیانه با زنی ازدواج نمود و وقتی زنانش فهمیدند قسم خورد که دیگر با آن زن همبستر نشود.[10] این نوع نگرش هم واقعا غیر منطقی است به چند دلیل : · رسول خدا فردی ناشناخته ای نبود که مخفیانه ازدواج کند و آن هم در شهری کوچک و این را مخفی نگهدارد!!! · ظاهرا عده ای فرهنگ غیر دینی امروزی را با فرهنگ اسلامی در عصر رسول الله اشتباه گرفته اند و آن اینکه فکر می کنند چون امروزه قانون گفته بدون اجازه زنت ازدواج نکن لابد پیامبر هم یا بایستی این کار را می کرد و یا مخفیانه زن می گرفت!!! · هیچ کس نگفته اگر مردی بدون اجازه زنش زنی دیگر گرفت و زنانش فهمیدند و او را تهدید کردند می تواند آن زن را بلاتکلیف قرار دهد مگر می شود شخصیتی همانند پیامبر اسلام بخاطر تهدید زنانش ، به یکی از همسرانش ظلم کند و او را بلاتکلیف بگذارد چرا که تصمیم به همبستر نشدن با زن شرعی کاری نادرست است و حتی آن زن می تواند به حاکم شرع شکایت کند حال چگونه خود پیامبر این کار را می کرد!!! جمع بندی شأن نزول هاجمع بندی این تفسیرها در واقع چهار داستان بود: 1. خلوت رسول خدا با ماریه ؛ 2. نوشیدن شربت عسل درخانه یکی از همسران؛ 3. خوردن شربتی که حضرت از آن خوشش آمده بود؛ 4. ازدواج مخفیانه با یک زن . پر واضح است که اینگونه تفسیر ها و نگرش ها در شأن نزول این آیه نمی تواند راه گشا باشد زیرا : 1. داستان اول با هم در تعارض هستند و مشخص نیست علت تحریم ، خلوت حضرت با ماریه در نوبت عایشه است یا حفصه و اینکه تقصیر این کنیز چیست ؛ 2. در داستان دوم نیز تناقضات فراوانی وجود دارد و مشخص نیست حضرت، عسل را در خانه زینب خورد یا حفصه یا ام سلمه یا سوده ؛ 3. داستان سوم نمی تواند درست باشد چون خوش آمدن از خوردنی حلال، دلیل نمی شود که پیامبر آن را بر خود حرام کند و با ظاهر آیه نیز ناسازگار است؛ 4. داستان چهارم نیز درست نمی باشد زیرا پیامبر شخصیتی نبود که مخفیانه ازدواج کند و عصر حضرت نیز همانند فرهنگ های غلط امرروزی را نداشت که کسی مخفیانه زن بگیرد یا زنان اعتراض کنند و یا حضرت به خاطر بقیه زنانش به آن زن ظلم کند و او را در بلاتکلیفی قرار دهد تا خدا وارد عمل شود. سخن پایانیرهبران جامعه و بزرگان دین و افراد موثر در هدایت بشریت نباید تحت تاثیر مسائل خانواده قرار گیرند و نباید بخاطر رضایت آنها دست از کارهای حلال بردارند چرا که اگر اینگونه باشد زنان و اطرافیان رهبری در او نفوذ می کنند و هر روز بهانه تراشی می کنند و موقعیت وی را متزلزل می سازند و قرآن کریم نمی خواهد قصه بگوید ، داستان تعریف کند ، یا زنان پیامبر را تخطئه کند و لذا تصریح نکرده که این چه کاری بود که زنان از پیامبر خواستته بودند و بلکه هدف قرآن این است که به همه برساند تاثیر گذاران در جامعه مراقب نفوذ و بهانه های اطرافیان شان باشند حال هر نفوذی و هر بهانه ای حتی حلال و نباید بخاطر آنها دست از خواسته حلال خود بردارند . در واقع قرآن می گوید هدایت جامعه اقتضائاتی دارد و یکی از آنها تحت تاثیر اطرافیان قرار نگرفتن است زیرا این کار باعث می شود بمرور زمان اطرافیان خواسته های نابجایی داشت باشند و درد سر ساز باشند و از طرفی ابهت و اقتدار رهبری و مسئول جامعه را از میان می برد. در نتیجه هیچ تفاوتی ندارد که اصل قضیه چه بود و مفسران بجای این همه نقل و قول کردن ها می بایست پیام و اهداف این آیه را در جامعه برجسته سازند. از اینجا رازی که فاش شد نیز مشخص می شود که در آیه سه الی 5 سوره تحریم آمده است که : « وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ . إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ . عَسَى رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِنْكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا ». این آیات نیز به راز فاش شده فقط اشاره می کند ولی نمی گوید این چه رازی بود ؛ چون هدف آیه این نیست که بگوید این راز فاش شده چه بود و بلکه می خواهد باز اعلام کند و سیاست های کلی مدیریتی را ترسیم کند که : 1. اطرافیان مسئولان، بایستی مراقبتی بیشتری داشته باشند و اسرار نظام را فاش نکنند ؛ 2. تصور نکنند که این کار همیشه مخفی خواهد ماند بلکه بترسند از روزی که آبروی شان بریزد؛ 3. هر چند افشای راز جرم است ولی از اطرافیان مسئولان بیشتر است و محازات سنگینی خواهد داشت ؛ 4. اگر مرتکب چنین خطایی شدند توبه کنند و خطای خود را جبران کنند؛ 5. نباید هیچ کس بخاطر وابسته بودن به مسئولان از بازخواست معاف باشد؛ 6. مسئولان بایستی تکلیف خود را روشن سازند و با محاکمه و تنبیه کردن اطرافیان خطاکار شان ، جامعه را از بی اعتمادی نجات دهند؛ 7. نباید تصور کنیم که چون فلانی شخصیت ممتازی است با مجازات کردنش اگر او را از دست بدهیم دچار آسیب خواهیم شد و بلکه این کار باعث بیمه حکومت می شود و مردم امید وار می شوند که حکومت شان سالم است و با حمایت های خود از حکومت اقتدار آن را روز به روز بیشتر می کند ولی اگر اطرافیان حکومتی از بازخواست مصون باشند جامعه به سمت بی اعتمادی رفته و با دست برداشتن از حمایت خود از حکومت، باعث تزلزل پایه های حکومت خواهند شد و این خطر بزرگی است که همگان باید بدان توجه کنند.
[1]. من هدى القرآن، ج16، ص102 . و تفسير كشف الأسرار و عدة الأبرار، ج10، ص 155. و مفاتيح الغيب (التفسير الكبير)، ج10، ص 568 . و التفسير الوسيط، ج3، ص 2688 [2]. رک: تفسير أحسن الحديث، ج11، ص230 و أطيب البيان في تفسير القرآن، ج13، ص 70 والبرهان في تفسير القرآن، ج5، ص 419 و: التبيان في تفسير القرآن، ج10، ص 44و: ترجمه تفسير جوامع الجامع، ج6،ص356 و تفسير روض الجنان و روح الجنان (ابوالفتوح)، ج19، ص 288 . و زبدة التفاسير، ج7، ص 107. و تفسير شريف لاهيجى، ج4، ص 512 . و الفرقان في تفسير القرآن، ج28، ص430 . و تفسير مقاتل بن سليمان، ج4، ص 375. و تفسير نمونه، ج24، ص 271 [3]. كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج13، ص325 .و تفسير منهج الصادقين، ج9، ص 330 [4]. زبدة التفاسير، ج7، ص 108 .و تفسير منهج الصادقين، ج9، ص 330 . و ترجمه تفسير طبرى، ج7، ص 1896. و تفسير كشف الأسرار و عدة الأبرار، ج10، ص 155 . و مفاتيح الغيب (التفسير الكبير)، ج10، ص 568 .و التفسير الوسيط، ج3، ص 2688 [5]. التبيان في تفسير القرآن، ج10، ص 45 [6]. رک:التبيان في تفسير القرآن، ج10، ص 45 و تقريب القرآن إلى الأذهان، ج5، ص451 و الجديد في تفسير القرآن، ج7، ص 185 و ترجمه تفسير جوامع الجامع، ج6،ص356 .و زبدة التفاسير، ج7، ص 107 . و مخزن العرفان في تفسير القرآن، ج12، ص 379. و تفسير نمونه، ج24، ص 271. و تفسير كشف الأسرار و عدة الأبرار، ج10، ص 155 . و مفاتيح الغيب (التفسير الكبير)، ج10، ص 568 . و التفسير الوسيط، ج3، ص 2688 [7]. رک : تفسير روض الجنان و روح الجنان، ج19، ص287 . و زبدة التفاسير، ج7، ص 106 . و كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج13، ص 324 . و مخزن العرفان في تفسير القرآن، ج12، ص 379 . و تفسير منهج الصادقين، ج9، ص 330 [8]. تفسير روض الجنان و روح الجنان (ابوالفتوح)، ج19، ص 288 . و زبدة التفاسير، ج7، ص 107 .و مخزن العرفان في تفسير القرآن، ج12، ص 379. و تفسير منهج الصادقين، ج9، ص 330 [9]. تفسير من وحي القرآن، ج22، ص309 . و تفسير سور آبادى، ج4، ص 2632 [10]. الفرقان في تفسير القرآن، ج28، ص 427
موضوعات مرتبط: پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، قرآن کتاب هدایتگر، کارآمد و تغییر ناپذیر [ جمعه بیست و هفتم دی ۱۳۹۲ ] [ ] [ فرج اله عباسی ]
[ ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |