قرآن و اهل بيت رمزماندگاري
تنها راه نجات بشریت، عمل به آموزه‌های قرآن با تفسیر اهل بیت سلام الله علیهم می‌باشد

مقدمه

قرآن کریم برای هدایت بشر و عبرت گیری جامعه از گذشته، گاهی به داستانی در یک سوره فقط اشاره می‌کند و گاهی هم مفصل آن را در سوره دیگر بیان می‌کند و گاهی نیز داستانی را بارها تکرار می‌کند و هر کدام از این موارد نسبت به مخاطب و معارف محوری آیات مورد نظر، پیام‌های خاص خود را دارد.

نقد و بررسی

  1. ابعاد اعجازي قرآن

قرآن كريم از ابعاد و زواياي مختلف معجزه است، يكي از ابعاد اعجاز آيات قرآني، فصاحت و بلاغت آن است؛ قرآن در اوج اعجاز قرار دارد. در زيبايي ظاهر و عمق باطن و عفّت بيان و صراحت و قاطعيت و دقت در قالب بياني گستردگي مفاهيم و هماهنگي لفظ و معنا و ...

قرآن كريم، بر اساس اعتراف سخن شناسان عرب در فصاحت و بلاغت بي‌نظير است.[1]

قالب‌هاي بياني قرآن با سبكي نو و تركيبي خوش‌آوا در ميان سخن‌شناسان و برجسته‌ترين اديبان عرب، زبان زد است، و ساختمان تركيبي كلمات آن و سبك بديع و مختص آن، بي‌سابقه و تقليد ناپذير است.

شيوه قرآن، نثر متعارف و يا نظم و شعر نيست، بلكه ويژگي‌هاي مثبت نثر و نظم را دارا و از طرفي هر آيه در بردارندة موضوعات مختلف است و اين سبك تازگي و طراوت خاصّي دارد.

ويژگي طراوت و تازگي و فرازهاي زيبا در تمام آيات قرآن وجود دارد و بي‌اختيار ذهن خواننده را با خود مي‌برد.[2]

برخي از جنبه‌هاي اعجاز قرآن كريم عبارتند از:

1-1. اعجاز ادبي

اعجاز ادبی قرآن کریم برجسته‌ترين اديبان عرب را سخت شگفت زده نموده و دشمنان سرسخت پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ با شنيدن آيات آن به غير بشري بودن آن اعتراف دارند.

1-2. اعجاز از نظر اخبار غيبي

مانند آيات 1 ـ 6 سورة روم؛ آية 27، سورة فتح؛ آيات 44 و 45 سورة قمر و ... كه همگي از غيب خبر داده‌اند.

1-3. اعجاز در وضع قوانين

انديشمندان غير مسلمان نيز معترفند كه قرآن عهده‌دار سعادت بشر و كلام الهي است و بهترين قوانين و نسخة پرافتخار بشري مي‌باشد كه قوانين سعادت بشريت، بايد از روي آن نوشته شود.

1-4. اعجاز علمي

قرآن كريم اقيانوس بي‌كراني از علوم تجربي و انساني است كه دانشمندان را به تحقيقات زيادي واداشته و آن‌ها را وادار به اعتراف كرده كه قرآن ساخته و پرداختة بشر نيست؛ بلكه از ناحية غيب و وحي الهي است. حركت جاذبة زمين؛ حركت خورشيد و منظومة شمسي، زوجيت عمومي و... همه از نمونه‌هاي اعجاز علمي قرآن كريم است و...[3]

افزون بر آن چه گذشت، قرآن كتاب حقيقت است و در شرح و تبيين حقيقت در حد اعلايي از قواعد زيباسازي كلام و مفاهمه بهره‌ور است و از تخيلات، احساسات، و مبالغه‌آميز بودن به دور است، بلكه سرشار از تشبيهات زيبا، كنايات، استعارات، تمثيلات و ... است و اساساً بنيان دانش معاني بيان، بديع، مرهون كاربرد‌هاي قرآن است و در عين حال از حقيقت گويي، خرد محوري، ارزش‌هاي انساني و اخلاقي و ... خارج نشده است.[4]

2. تأكيدهاي قرآن حساب شده و بر اساس اهداف خاصّ

گرچه مردم مورد خطاب اوليه قرآن كريم عرب بودند، ولي قرآن كريم، براي هدايت جهانيان نازل شد و تمام مردم اعم از جن و انس مورد خطاب قرآن كريم هستند:

«و ما ارسلناك الا كافة للناس»[5] ؛ «تو را نفرستاديم مگر براي همة مردم».

«تبارك الذي نزل الفرقان علي عبده ليكون للعالمين نذيرا»[6] ؛ «زوال ناپذير و پربركت است كسي كه قرآن را بر بنده‌اش نازل كرد تا جهانيان را انذار كند».

از آن جاكه فراگيري زبان عربي براي همه ممكن نيست و عموم مردم فرصت خواندن تفاسير طولاني را ندارند و از طرفي، تعليم كلام الهي براي همگان ضرورت دارد، ترجمه قرآن تنها راه است، گرچه ترجمه قرآن نمي‌تواند برگردان تمام ويژگي‌هاي كلام وحي باشد، ولي جنبه‌هاي معنوي و هدايتي قرآن كريم در صورتي كه شرايط ترجمه رعايت شود، تا حدودي قابل برگردان به زبان‌هاي ديگر است، زيرا آن چه مهم و هدف است معاني مي‌باشد.[7]

3. تکرار و حکمت هاي الهي

خدا حكيم است[8] و قرآن را هم حكيم معرفي مي‌كند[9] بنابراين قرآن از بيهوده‌گويي به دور بوده،[10]و هدفمند است و هدف مهم آن، عاقل ساختن انسان است[11] تادر ساية آن به هدف نهايي خود هدايت انسان)[12]، دست يابد. و براي رسيدن به آن از شيوه‌هاي مختلف مثل تكرار و .... استفاده كرده است.[13]

4. نكات كلي در باره تکرار در قرآن

4-1. تكرار يكي از فنون فصاحت

غرض عمده از تکرار تأكيد است،[14] چنانكه مرحوم مغينه مي نويسد: « مفسران اتفاق دارند كه، غرض از تكرار، تأكيد است. گوستاولين در كتاب « آراء و معتقدات» مي‌گويد: هر كس لفط يا ساختاري را پيوسته تكرار كند، آن را تبديل به عقيده مي‌كند.» و براي دست يابي به اين نتيجه، قرآن ، يك معني را، به شيوه ديگري به مقتضاي حكمت تكرار مي‌كند»[15]

فراء يكي از بزرگان ادبيات عرب در اين باره مي‌گويد: « قرآن به لغت عرب و به شيوه محاوره‌اي آنان نازل شده است[16]و از عادت عرب تكرار كلام ، براي تأكيد و فهماندن مطلب، مي‌باشد. مثلا،ً در تأييد مطلب ديگران مي‌گويند: « بله! بله!» و در ردّ آن مي‌گويند: « نه! نه!»[17]و از آنجايي كه قران كتاب هدايت است، نه كتاب قانون يا ... و هدايت عمومي جز با تكرار مطالب با بيانات متفاوت امكان ندارد، در آن تكرار وجود دارد.[18]چنانكه آيت الله جوادي آملي مي‌فرمايند: « تكرار در قرآن كريم از آن روست كه قرآن كتاب نور و هدايت است و در مقام هدايت لازم است مطلب واحد، در هر مناسبت، با زباني خاص ادا شود، تا ويژگي موعظه داشته باشد؛ بر خلاف كتب علمي كه هر مطلب، تنها در يك جا بيان مي‌شود و تكرار آن سودمند نيست. سرّ لزوم تكرار در كتاب هدايت آن است كه، شيطان و نفس امّاره كه عامل ضلالت و عذابند، پيوسته به اضلال گمراه كردن آدمي مشغولند، و كار آنها گر چه گاهي كم مي‌شود، ليكن ترك نمي‌شود، از أين رو تكرار ارشاد و هدايت نيز ضروري است.»[19]

نتيجة تكرار و تأكيد، تلقين است كه اثر آن بر روان انسان غير قابل انكار است و شايد به همين جهت بر تكرار عبادات و دعاها و ... در اسلام تأكيد شده است.

4-2. نكته‌اي در خصوص قصه‌ها

قصه‌هاي قرآن، چون آيينه، زشتي و زيبايي‌ها را نشان مي‌دهد، مانند علائم راهنمائي و رانندگي انسان را از خطرات ، آگاه كرده، و نحوه حركتش را به او تذكر مي‌دهد و همانند مناظر زيبا لذت بخش است. بنابراين تكرارشان بر حسب نياز، ضروري است.

4-3. تكرار در قرآن به سبب تعدد غرض‌ها

تکرار در هر جا به خاطر عرضي خاص، تكرار شده است.[20]مثلاً : آية مباركة «فبأي آلاء ربكما تكذبان » در سورة الرحمن، به طور بي نظيري، 31 بار ذكر شده است و اين به جهت تعداد اسباب ‌نعمت‌هاي مورد سؤال ) مي‌باشد، كه پرداختن به يكايك آنها خارج از حد اين پاسخ است؛ بنابراين يك دسته بندي كلي ارائه مي‌گردد:[21]

یک) اين آيه به دنبال عجائب خلقت و مبدأ و معاد هشت بار آمده است.

دو) بعد، به دنبال آيات آتش و عذاب و سختي آنها هفت مرتبه به تعداد درهاي جهنم)،[22]ذكر شده است.

سه) آنگاه به دنبال توصيف باغ‌هاي بهشتي و نعمت‌هاي آن هشت مرتبه به تعداد درهاي بهشت)[23]تكرار شده است.

چهار) سپس هشت دفعة ديگر، بعد از ذكر دو باغ بهشتي و نعمت‌هاي آن تكرار گشته است؛ به نظر مرحوم مغنيه اين تكرارها مانند اين است كه به كسي كه خدمات زيادي كرده‌اي، بگويي: « ترا از دست دشمن نجات دادم و اموال زيادي به تو دادم؛ پس كدامشان را انكار مي‌كني؟! فرزندانت را تربيت كردم و برايت خانه ساختم، پس كدامشان را انكار مي‌كني؟! و ... كه اين در واقع تأكيد و تكرار يك چيز نيست، بلكه هر يك پيام تازه‌اي دارد.[24]

5. تكرار قصه ها در قرآن

قرآن براي آسان شدن فهم معارف سنگين،[25]از مثل وقصه استفاده كرده است؛[26]و قصه‌‌هاي حقيقي[27]را به صورت گزينشي،[28]و با بهترين شيو‌ه‌ها،[29]با هدف اصلي درس و عبرت گيري،[30]بيان كرده است؛ و هر قصه‌اي را كه درس و عبرت بيش‌تري دارد، تكرار كرده است؛ از اين رو قصه‌هاي حضرت موسي بيش‌تر تكرار شده است.[31]و اينجا فقط به سه موضوع كلي آنها اشاره مي‌شود:

5-1. موسي و فرعون

آن دو در طرف نقيض همديگر بودند؛ يكي حق محض، و ديگري باطل محض بود؛ موسي داراي مقام « كليم اللهي»[32]، امّا فرعون در نهايت كفر بود و « انا ربكم الاعلي»[33] را سر مي‌داد؛ در حالي كه كفار هم عصر ساير پيامبران در گردن كشي، مثل او نبودند.[34]ولي پيروزي نهايي از آن موسي شد؛ كه تكرار آن درس صبر براي مؤمنان، و عبرت براي كافران است.

5-2. بني اسراييل

به اعتقاد علامه طباطبائي رحمه الله عليه) ، ويژگي بني اسراييل ، دشمني، لجبازي، مادي گرايي، و حس گرايي بوده است؛ و اين خصيصه درد كفار زمان پيامبر و جوامع امروزي است؛ و قرآن قصه‌هاي آنها را تكرار كرده است، تا مردم عبرت گيرند و دچار اين نوع بدبختي نشوند.[35]

5-3. سامري

داستان ساختن گوسالة طلايي، توسط سامري منافق،[36] و پرستش آن توسط بني اسرائيل، و بي اعتنايي آنان به منع هارون وصي حضرت موسي ) در چهار سوره تكرار شده است.[37]تا بلكه مسلمانان بيدار شوند و گرفتارفتنة منافقان نشوند؛ امّا افسوس كه آنان با سوء استفاده از بي تفاوتي مسلمانان، فتنة سقيفه را بپا كردند؛ تا اينكه علي سخن هارون به موسي را خطاب به پيامبر ادا كرد:[38]« يا ابن ام ان القوم استضعفوني و كادوا يقتلونني فالا شمت بي الاعداء »[39] ، « فرزند مادرم! اين گروه مرا در فشار گذاردند، و ناتوان كردند، و نزديك بود مرا بكشند، پس كاري نكن كه دشمن مرا شماتت كند.» و شايد انتخاب اين آيه اشاره‌اي به شباهت فتنة سقيفه با فتنة سامري باشد.

و نتيجه اين كه دقت در هر بخش از قصه‌هاي قرآن نشان مي‌دهد، در هر مورد داراي حكمت و فلسفة جديدي است كه در حقيقت تكرار نشده و در صدد بيان مطلب جديد خواهد بود.


[1] . معرفت،محمد هادي، التمهيد في علوم القرآن، قم، انتشارات اسلامي، ج4.

[2] . سعيدي روشن، محمّد باقر، علوم قرآن، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني، ص105.

[3] . ر. ك: مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، تهران، دارالكتب الاسلامية، ج 8، ص90. التمهيد في علوم القرآن، پیشین، ج2، ص 452 ـ 513

[4] . همان، ص 112 ـ 108.

[5] . سبأ/ 28.

[6] .فرقان/ 1.

[7] . ناصر، نقد و بررسي ادله رشيد رضا در ممنوعيت ترجمة قرآن، مجله معرفت، مؤسسه پژوهشي و آموزشي امام خميني، سال دهم، شماره نهم، آذر ماه1380، ص85 ـ 74.

[8].توبه/ 97 .

[9].يس/ 1 .

[10].فصلت/42 .

[11]. جوادي آملي، عبدالله، قرآن در قرآن، قم، مركز نشر اسراء، چاپ دوم، 1378، ص230 .

[12].همان، ص 250 .

[13]. جوادي آملي، عبدالله، تسنيم، قم، مركز نشر اسراء، چاپ اول، 1378، ج1، ص52 ـ 44 .

[14].سعدالدين، تفتازاني، شرح المختصر، قم، دار‌الحكمه، بي تا، ج1، ص282.

[15]- مغنيه، محمدجواد، التفسير الكاشف، بيروت، دار العلم للملايين، چاپ چهارم، 1990م، ج1، ص96.

[16].نحل/ 103 .

[17].التمهيد، پیشین، ج5 ، ص106 .

[18]. التفسير الكاشف، پيشين، ج2، ص440 .

[19]. تسنيم، پيشين، ص51.

[20]. حكيم، محمدباقر، علوم القرآن، قم، مجمع الفكر الاسلامي، چاپ سوم، 1417 ق، ص367 .

[21]. التمهید، پيشين، ص104 .

[22]. حجر/ 44 .

[23]- ابن بابویه، محمّد، الخصال، ترجمه: احمد فهري زنجاني، تهران، علميه الاسلاميه، بي تا، ص472: امام علي فرمود: «همانا كه از براي بهشت، هشت در است از يك درش پيغمبران و صديقان داخل شوند و از يك در شهيدان و افراد شايسته داخل شوند و از پنج درش شيعيان و دوستان ما داخل شوند و...».

[24]. تفسیر الکاشف، پيشين، ج 7، ص 207 .

[25]. ‌مزمل/ 5 .

[26].قرآن در قرآن، پيشين، ص299 .

[27].كهف/ 13 .

[28]. معرفت، محمّد هادي، معرفت، علوم قرآني، تهران، التمهيد و سمت، چاپ اول، 1379، ص 273 .

[29]. قرآن در قرآن، پيشين، ص 301 .

[30]. يوسف/ 111 .

[31]. طباطبائي، محمّد حسين، الميزان في تفسير القرآن، قم اسماعيليان، چاپ پنجم، 1371، ص268.

[32].نساء/ 164 .

[33]. نازعات/ 24 .

[34]. مركز الثقامة و المعارف الاسلامي، علوم القرآن عند المفسرين، قم، دفتر تبليغات اسلامي، چاپ اول، 1375، ج3، ص399 .

[35]. الميزان في تفسير القرآن، پيشين، ص209.

[36]. محمدي اشتهاردي، محمّد، قصه‌هاي قرآن، تهران، نبوي، چاپ اول، 1378، ص268.

[37]. ر.ك: بقره/ 51، 54، 92، 93. نساء/ 153. اعراف/ 152- 148. طه/ 97 - 85 .

[38]. طبرسي، احمد، الاحتجاج، تهران، اسوه، چاپ دوم، 1416ق، ج1، ص215. سبحاني، جعفر، فروغ ولايت، بي جا، صحيفه، چاپ اول، 1368، ص 183 .

[39]. اعراف/ 150 .


موضوعات مرتبط: قرآن کتاب هدایتگر، کارآمد و تغییر ناپذیر
[ پنجشنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۹۸ ] [ ] [ فرج اله عباسی ] [ ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

مطالب این وبلاگ حاصل مطالعات و دست نوشته‌های قرآنی و حدیثی است که برای نشر معارف دینی و استفاده جامعه اسلامی منتشر می‌شود.
انتشار مطالب وبلاگ نیازی به استناد دهی به این وبلاگ نیست و منابع متن مطالب کافی است.
صفحه انستاگرام:
https://www.instagram.com/foabbasi

صفحه ایتا:
https://eitaa.com/abbasi114



امکانات وب